تحریف خزنده اسلام در لایه‏ای از مفاسد

تحریف خزنده اسلام در لایه‏ای از مفاسد

حجه‏ الاسلام و المسلمین محمد تقی رهبر «ملت عزیز در طول ۵۰سال سیاه اخیر ستمشاهی گرفتار مجلات و روزنامه‏‌های تخریب کننده و فاسد کننده نسل جوان و از آنها بدتر سینماها و رادیو تلویزیون بود که با برنامه‏‌های خود ملت را به حد وافر در آغوش غرب و غرب زده‌‏ها غلتانیدند و ضررهای رسانه‌‏های گروهی از خرابی توپ و تانک و سلاح‏های مخرب بالاتر و بدتر است. امروز نیز که از تفاله‌‏های آن رژیم فاسد عددی مانده است اگر بطور قاطع با آنان برخورد نشود خطر ولو در دراز مدت کشور را تهدید می‏کند و سهل انگاری در این مورد ساده‏اندیشی است و بر متعهدان است که کوشش کنند و از انحراف گرچه جزیی باشد جلوگیری نمایند.» (حضرت امام خمینی(ره) صحیفه نور، ج۱۹، ص۱۱۰ ـ ۱۰۹) هرچند تلخ و ناگوار است ولی باید اعتراف کرد که امروزه خطر جدی با توطئه دشمنان خارجی و داخلی و مساعدت برخی از افراد غافل، داعیه داران اسلام و انقلاب! به اجرا درمی‏آید که انقلاب اسلامی و بالاتر از آن باورهای دینی و ارزشهای اخلاقی را بطور جدّی تهدید می‏کند، نه تنها بصورت اشاعه منکرات و فسق و فساد بلکه در قالب بدعت و تحریف تدریجی دین که خواسته یا ناخواسته به آن دامن زده می‏شود و اگر امروزه چاره جویی نشود و زمام کار از دست خارج گردد فردا دیر و غیر ممکن خواهد بود! در خصوص شیوع و اشاعه منکرات و مفاسد دلائل فراوان است که در اینجا تنها به خلاصه گزارشی که برخی مسئولین امور اجتماعی ارائه داده‏اند اشاره می‏شود:

در نشستی که نمایندگان مجلس و مسئولان سازمان بهزیستی درباره مهمترین مسائل و مشکلات اجتماعی شهر تهران داشتند معاونت اجتماعی سازمان بهزیستی ضمن ارائه آمار جرائم سال ۷۸اظهار داشت: سال گذشته هر روز به طور میانگین ۱۳ مورد قتل عمد، ۶۱ مورد قتل غیر عمد، ۱۰۵۶ عمل خشونت آمیز منجر به ضرب و جرح، ۷۰۷مورد سرقت غیر مسلحانه، ۷  مورد خودکشی منجر به مرگ و ۱۳۱مورد طلاق رخ داده است. وی تصریح کرد این آمار در مقایسه با کشورهای هم‏تراز ایران ناخوشایند است و زیبنده پایتخت یک کشور اسلامی (ام القرای اسلامی) نیست! وی در مورد تخلفات انجام شده در محدوده تهران افزود: شاخص سرقت غیر مسلحانه در تهران به میزان ۵۲۹مورد به ازای هر ۱۰۰نفر است که در این میان شهرری ۵۱۳۹مورد به ازای هر ۱۰۰ نفر رتبه اول را در سطح کشور داراست. شاخص طلاق در سال ۷۸در تهران بیش از ۱۴هزار مورد در یکصد هزار بوده که نشان می‏دهد ۲۱/۱۵ درصد از ازدواج‏های تهران به طلاق منجر شده است.

در این گزارش از مسأله اعتیاد به مواد مخدر بویژه در میان جوانان در حوالی سن ۱۸سالگی و با سابقه سیگار و مشروبات الکلی صحبت شده که این خود داستان غم انگیزی دارد.

(نقل از آفتاب یزد، ارمغان بهزیستی ، شماره ۲۶، آذرماه ۷۹) آمار و ارقام جنایت و فساد و اعتیاد از این قبیل فراوان است که اینها آژیر خطری است برای آینده کشور و بویژه نسل جوان و هشداری جدی‏تر برای مسئولان امور در این روزگار وانفسا! که همه در پی منافع شخصی و گروهی خود افتاده و از سرنوشت جامعه غافل‏اند!

سخن این است که فریضه بزرگ امر به معروف و نهی از منکر با آن همه اهمیتی که در اسلام دارد چرا امروزه به بوته فراموشی سپرده شده و تنها نامی از آن مانده و در برابر منکرات حساسیتی در خور توجه دیده نمی‏شود؟ که این خود ضایعه‌‏ای است دردناک و جداگانه از آن باید سخن گفت. و از آن بدتر تحریف معروف و منکر است که با اساس شرع و احکام الهی مرتبط می‏گردد.

توضیح آنکه گاهی یک عمل منکر در جامعه انجام می‏شود اما رنگ شرعی ندارد و در قالب یک خلاف شرع صورت می‏پذیرد که البته زشت و غیر قابل قبول است اما هرگاه همین عمل منکر رنگ معروف بخود گیرد و زیر لوای دین، انجام شود خطر عظیم‏تر و هزاران بار از اصل عمل منکر زیان بارتر است و نه تنها اصول و ارزشهای اسلامی را از درون چون موریانه می‏خورد و در ظاهر از قداست و حرمت می‏اندازد بلکه باورهای اعتقادی و بینش نسبت به دین را متزلزل می‏سازدو به تحریف می‏کشاند که بازسازی آن دشوار و یا غیرممکن است و رسوبات آن طی قرن‏ها و در میان نسل‏ها پابرجا می‏ماند.

به همین دلیل است که روایات معصومین از این پدیده شوم نکوهش فراوان نموده و آن را از «ترک امر به معروف و نهی از منکر» و حتی از «امر به منکر و نهی از معروف!» بدتر و خطرناک‏تر شمرده است.

در سخنان پیامبر گرامی(ص) آمده است که حضرتش ضمن بیان آینده اسفبار اسلام و مسلمانان فرمود: «کیف بکم اذا فسدت نسائکم و فسق شبانکم».

چگونه خواهید بود زمانی که زنانتان فاسد شوند و جوانانتان فاسق گردند؟ یاران پیامبر عرض کردند: «کیف یکون ذلک» چگونه چنین وضعی پیش خواهد آمد؟!

پیامبر فرمود: «و شرّ من ذلک، کیف بکم اذا لم تأمروا بالمعروف و لم‏تنهوا عن المنکر» و بدتر از این خواهد شد، آنگاه که امر به معروف و نهی از منکر نکنید!

اصحاب گفتند: «و کیف یکون ذلک» چگونه چنین خواهد شد؟!

فرمود: «و شرّ من ذلک، کیف بکم اذا امرتم بالمنکر و نهیتم عن المعروف»و بدتر از این هنگامی است که امر به منکر کنید و نهی از معروف نمائید!

یاران عرض کردند: یا رسول الله: مگر چنین چیزی ممکن است «و کیف یکون ذلک»؟ فرمود: «و شرّ من ذلک اذا رأیتم المعروف منکرا و المنکر معروفا»و بدتر از این هم خواهد شد، آنگاه که معروف را منکر ببینید و منکر را معروف!

این روایت به روشنی از نگرانی پیامبر خدا(ص) نسبت به آینده دین پرده برمی‏دارد و آن ظهور بدعت در لباس سنّت و منکر در قالب معروف است.

و در روایت دیگر از نبیّ اکرم(ص) درباره اوضاع آخرالزمان آمده است که: «السنّه فیهم بدعه والبدعه فیهم سنه»۱ سنت در میان آنها بدعت است و بدعت به عنوان سنت شناخته می‏شود!

در این راستا امیرالمؤمنین(ع) نیز خطبه‏ای دارد که در بخشی از آن چنین آمده است:

«و انّه سیأتی علیکم زمان لیس فیه شی‏ء اخفی من الحق و لا اظهر من الباطل و لا اکثر من الکذب علی الله و رسوله و لیس عند اهل ذلک الزمان سلعه ابور من الکتاب اذا تلی حق تلاوته و لا انفق منه اذا حرّف عن مواضعه و لا فی البلاد شی‏ء انکر من المعروف و لا اعرف من المنکر».۲ همانا برای شما زمانی خواهد آمد که در آن زمان چیزی مخفی‏تر از حق و آشکارتر از باطل و فراوان‏تر از بستن دروغ به خدا و رسول نیست و کالایی کسادتر از قرآن یافت نشود اگر آن را درست تلاوت و تفسیر کنند و رایج‏تر از آن چیزی نخواهد بود اگر آن از معنی اصلی تحریف کنند و در شهرها چیزی ناشناخته‏تر از معروف و آشناتر از منکر دیده نخواهد شد!

ناگفته پیداست که این روایات را به زمانی خاص نمی‏توان اختصاص داد و در هر عصر و زمان چنین وضعی ممکن است پیش آید و تعیین اینکه نظر پیامبر و علی ـ علیهما الصلوه والسلام ـ به کدام زمان بوده کاری است دشوار که در اصل مطلب یعنی آن بیم تحریف دین، تأثیر ندارد.

رنجنامه درد آشنایان اسلام

در چنین اوضاع و احوالی است که دین باوران و دین شناسان واقعی در عین حالی که مسئولیت سنگین است رنج می‏برند و خون دل می‏خورند و دلهایشان در سینه ها ذوب می‏شود چرا که تاراج ارزشهای دین را می‏بینند که در این راستا نیز روایات هشدارهای فراوانی داده‏اند.

پیامبر اکرم(ص) می‏فرماید: «یأتی علی الناس زمان یذوب فیها قلب المؤمن فی جوفه کما یذوب الانک فی النار ـ یعنی الرصاص ـ و ما ذلک الا لما یری من البلاء و الاحداث فی دینهم و لایستطیعون له غیرا».۳ برای مردم زمانی خواهد آمد که قلب مؤمن در درونش ذوب شود همانگونه که سرب در آتش ذوب می‏گردد. و این نیست جز به خاطر اینکه دین خود را دستخوش بلا و آفات و ملعبه و حوادثی می‏بینند که قادر نیستند از آن جلوگیری کنند.

هرچند در طول تاریخ اسلامی رویدادهایی از آنچه رسول گرامی فرموده‏اند بسیار رخ داده است از آن هنگام که پیامبر اکرم بدرود حیات گفتند فتنه آغاز شد و با ظهور امویان و مروانیان و عباسیان بدعت‏ها و تحریف‏ها و جعل حدیث و فتواهای ناروا به وسیله راویان و عالمان وابسته به دربارهای ظلمه اوج گرفت و اگر نبود مجاهدات علمی اهلبیت و پیروانشان از اسلام چیزی باقی نمانده بود.

و در اعصار بعدی نیز روند حق و باطل ادامه یافته و اسلام وابسته به دربارها با اسلام نشأت گرفته از وحی و سنّت و سیره معصومین همواره در تقابل بوده‌‏اند، تا این زمان که اسلام محمدی(ص) با اسلام آمریکایی در تقابل است و این رسالت اندیشمندان و فقیهان وارسته و دلسوز بوده که همواره پاسدار حریم دین و فقه اسلامی و کتاب و سنّت و عترت نبوی بوده‌‏اند. آنها حتی از پشت دیوارهای استبداد حاکمان و درون قفس‏های آهنین و زیر شکنجه و تازیانه دشمن حقانیت اسلام و فقه شیعی را فریاد کرده‏اند و چه فداکاری‌ها که شهدای فضیلت و فقاهت در این راه نثار کرده و اعلام و مشایخ فقه جعفری شهادت را استقبال نموده و در جبهه و محراب و زیر شکنجه جلادان جان سپرده‏اند تا حقانیت فقاهت و اجتهاد را با خون خود به اثبات رسانده امضاء کنند. اگر امروز فقه جعفری که همان سنت راستین نبوی است پایدار مانده و به دست ما رسیده است و حلال و حرام دین که تا قیامت باید جاودانه بماند حفظ و حراست شده و بنایش آزاد از آفات باقی مانده به برکت همین فداکاریهاست که طلایه‏‌دارش ائمه معصومین بودند که خود تازیانه استبداد را تحمل کردند تا آئین جدشان را پاسداری کنند وبه شعیانشان نیز دستور دادند اگر تازیانه بر سرهایشان بخورد، فقه دین را بیاموزند و به نسل‏های بعدی منتقل کنند. امام صادق(ع) به «ابان بن تغلب» فرمود: «دوست دارم یاران من تازیانه دشمن را بر سر تحمل کنند و فقه دین را فرا گیرند لوددت ان أصحابی ضربت رئوسهم باسیاطه حتی یتفقهوا».

و به عالمان دین آموختند که هرگاه بدعت‏ها در دین ظاهر شد علم خود را آشکار کنند و پرده از روی بدعت و سنت بردارند که در غیر این صورت مستوجب لعن و نفرین خواهند بود. «اذا ظهرت البدع فی الدّین فعلی العالم ان یظهر علمه و الاّ فعلیه لعنه الله».

رسالت امروز سنگرداران دین

باری این میراث گرانسنگ امروزه به دست پیشوایان اسلام و سایر مؤمنان دین باور رسیده است. و بی‏گمان و تردید حوزه ‏های دینی و علمی و سنگر داران شریعت احمدی(ص) در خط مقدّم دفاعی اسلام قرار دادند. علاوه بر این در کشور ما که خانه اهل بیت است، انقلابی رخ داده با ویژگی اسلامی، و به فرموده امام راحل، اسلام ناب محمدی(ص) و نه اسلام امریکایی. وگرنه دولتمردان رژیم پیشین نیز مدّعی اسلامیت بودند. روضه‏ خوانی هم می‏کردند، قرآن هم چاپ و نشر می‏نمودند و به زیارت نیز می‏رفتند و اجازه عزاداری و سوگواری هم می‏دادند و تظاهر به دینداری هم می‏نمودند این در حالی بود که آنها سر در آخور استعمار داشتند و با امپریالیسم و صهیونیسم بر سر یک سفره می‏نشستند و مروّج فساد هم بودند و بی‏حجابی و فحشاء و میگساری و فرهنگ و هنر کذایی را دامن می‏زدند و با سلاح استبداد هر نفس کشی را نفس در سینه حبس و خفه می‏کردند. اما با این همه یک مطلب روشن و شفاف بود که کسی انتظار نداشت رژیم پهلوی و اربابان و اذنابش حامی دین و شؤونات و ارزشهای اسلامی باشند، رژیمی بود سلطنتی و عنوان اسلامی را یدک نمی‏کشید. خط اسلام راستین و فقه حوزوی و سنت‏های دینی با آنچه رژیم مدعی بود کاملاً مرزبندی شده بود، به عبارت خلاصه‏ تر: کسی اسلام را با عملکرد حکومت نمی‏شناخت و بدعت رنگ سنّت نگرفته بود و حق و باطل آمیخته نبود.

تحریف خزنده در لوای دین!

و اما امروز باید پذیرفت که همان آفتی که در طول تاریخ به سراغ اسلام آمده و دست تحریفی به دامن دین دراز کرده، امروز نیز از آستین دشمنان اسلام و با غفلت خودی‏ها، بیرون شده و با هجومی پرشتاب و بی‏امان، دین و ارزشهای اسلامی و انقلابی را مورد حمله قرار داده است. گاه زیر عنوان سیاست و جبهه و تشکل سیاسی و گاه زیر لوای اقتصاد و گاه در لباس فرهنگ و هنر و گاه اصلاحات و نظایر آن و انطباق دین با شرایط زمان و به جای این که دین در همه عرصه ‏ها حرف اوّل را بزند تلاش بر این است که دین را پیرو شرائط و زمان کنند و قرائت‏های مختلف از دین داشته باشند، همه برای اسلام گریبان می‏درند.

و حرف دین بسیار است اما در عمل از این شعار رنگ چندانی به چشم نمی‏خورد. ناظران خودی و بیگانه دین را با عملکردها می‏شناسند. عدالت اسلامی! را با شکاف‏های طبقاتی موجود، اقتصاد اسلامی را با اقتصاد کنونی و نظام بانکداری فعلی که هویت شرعی آن جای سؤال است. فرهنگ و هنر اسلامی را با عملکرد فرهنگی و هنری موجود در برخی وزارتخانه ‏ها و سینماها و هنرپیشه‏ های زن و مرد و عکس‏های رنگین‏شان در مجلات و روزنامه‏ ها و تئاترها و سریالهای تلویزیونی که جای خیلی حرف و حدیث است. حجاب زن مسلمان را با چهره ‏های عروسکی جدید با سراندازی اندک و آرایش‏های کذایی در بازار و خیابان و مدرسه و دانشگاه و ادارات و نمایشگاه‏ ها که چندان از زمان عصر طاغوت کم ندارند! و نظام اداری را با عملکرد ادارات ما که رشوه فساد آن دست ادارات عصر طاغوت را از پشت بسته است، و جامعه ایده آل‏موعود را پس از بیست سال از انقلاب گذشته به جامعه آلوده به مفاسد و مواد مخدر و لجام گسیختگی دختر و پسر در پارک ‏ها و نمایشگاه ‏ها و پارتی‏ ها و غیره و این سؤال همه جاست که آیا نظام اسلامی موعود همین بود؟!

و این را فراموش نکنیم که چشم دنیا بویژه مسلمانان رنج دیده جهان به سوی ما و عملکردهایمان دوخته است تا تجربه انقلاب اسلامی را ببینند همانگونه که شکوه انقلاب را در برابر قدرت‏های شیطانی استکباری در قله‏ای بسیار بلند می‏بینند و خود نیز شاهد چنین عظمتی در خارج و در انظار جهانیان هستیم. اما اسف‏بار این است که در داخل شاهد جریان‏هایی باشیم نومیدکننده و دور از انتظار، آن هم در شرائطی که نظام اسلامی حاکم است که پیاده کردن احکام دین در بنیاد اولیه‏اش تعبیه شده و انقلاب جز برای پیاده کردن احکام و شعایر شریعت و مبارزه با مظاهر فسق و فساد تحقق نیافته و صدها هزار قربانی از بهترین چهره ‏های علمی و جهادی و جوانان پاک و معصوم این مرز و بوم گرفته و ره‌‏آورد هزاران معلول و مصدوم و خانواده‏‌های داغدیده شهدا و اطفال یتیم می‏باشد که انگیزه‏ای جز دفاع از ارزشهای اسلامی و مبارزه با فساد در همه چهره ‏هایش، نداشته‏ اند و نمی‏دانیم که عواقب امر چه خواهد بود؟

ارتجاع پرشتاب!!

و شگفت اینکه این رجعت به جاهلیت پیشین چه سریع دارد اتفاق می‏افتد و بیش از دو دهه از انقلاب نگذشته چرخشی به عملکرد عصر طاغوت با شتابی فزاینده مشاهده می‏شود و وارثان انقلاب ناظر غارت دست آوردهای خون عزیزان خود می‏باشند.

و در حالی که هنوز گروهی از اسرای جنگ تحمیلی در چنگال دشمن اسیرند و در زندان‏های مخوف دشمن پوسیده شده‏اند، اما یکّه‌‏تازان عرصه فرهنگ و سیاست و اجتماع زیر لوای فریبنده آزادی، مطلق العنان و یله و رها بر ارزشها می‏تازند و هرچه می‏خواهند زیر لوای سیاست ننگین تساهل و تسامح می‏کنند و نام آن را اسلام و اسلامیت می‏گذارند و چه بگویم که شرح این ماجرا در قالب یک مقال نمی‏گنجد و سینه‌‏های دردمند نمی‏دانند حرف خود را با که بگویند که آن چه البته به جایی نرسد فریاد است. نه به فریاد علما و مراجع بزرگ توجّهی می‏شود و نه هشدارهای دلسوزانه و روشنگر رهبر انقلاب، و نه آه و ناله‏‌های مردم دردآشنا و جامعه عرصه‏‌گاه تاخت و تاز مشتی سیاسی‏کاران لیبرال و تازه به دوران رسیده و درد و رنج تجربه نکرده، و در پی آب و نان و رفاه و تجمل و عنوان شده است و گروهی سوداگران مرگ و جمعی از زنان و دختران لجام گسیخته و جماعتی از اصحاب قلم‏های بی‏درد، و پاره‌‏ای از هنرمندان! و هنرسازان و مروّجین فرهنگ «فمینیسم» وزن‏گرا به میدان آمده‏اند. کافی است به سر در سینماها و تبلیغات سینمایی و مغازه‏‌های مجاز نوار فروشی! با عکس‏های رنگی زنان به شیوه عصر طاغوت و محیط پارک‏ها و خیابان‌‏ها و حتی مدارس و دانشگاه‏ها که محل تربیت نسل جوان است نگاهی گذرا بشود. گستاخی تا بدانجا رسیده که باندهای فحشاء پارتی‌‏های شبانه به رسم عصر پهلوی و مجالس رقص زن و مرد با شرکت عناصر فاسد داخلی و خارجی تشکیل می‏دهند که این از احساس امنیت کردن این باندها حکایت دارد! و بی‏عرضه‌‏گی دستگاه‏‌های مسئول نظارت و بی‌‏تفاوتی‏‌های دیگر در سطوح مختلف را بیانگر است.

زمینه سازان مفاسد

از این موارد بگذریم. به عوامل پیدایش چنین فضایی بیشتر تأمل کنیم. چرا چنین وضعی پیش آمده، مقصر و کمک مقصر کیانند؟ این نیز مطلب در خور تأمل دیگری است و مطالعه و بررسی کارشناسانه علمی و اجتماعی را طلب می‏کند. قدر مسلّم این است که همه اینها را نباید به گردن توطئه‌‏گران خارجی و مهاجمان فرهنگی آن سوی مرزها انداخت. اگر مزاج جامعه از بُعد اخلاقی و تغذیه فکری و فرهنگی نیرومند باشد میکرب‏های خارجی کمتر زمینه نفوذ می‏یابند. وضع اقتصادی مردم، توّرم فزاینده، نابسامانی‌‏های دیگر زندگی، وعده‏ها و امیدهای تحقق نیافته، بیکاری و بی‏آرمانی، عملکردهای متضاد جناحی، و تناقض‌‏های شعار و عمل، آزادی‏های بی‏قید و شرط اخیر، تبلیغات رسانه‏ای و ماهواره‏ای و مطبوعاتی به خصوص در دو سه سال گذشته و سیاست فرهنگی تساهل و اباحیگری برخی مسئولان بی‏مسئولیت و تشویق و تقدیر از عملکرد آنها با طورمارهای بلند بالا و لیبراریزه کردن فرهنگ در پاره‏ای سطوح و گشودن فضای اجتماع به صادرات غربی و بیگانه و ترویج فرهنگ مصرف و تجمّل از این طریق و نبودن دستگاه نظارتی قوی و قاطع و آسیب‏شناس و عمل‏گرا و تبلیغات توخالی ضد تبلیغ!

و عوامل دیگر که جای بحث و سخن دارد هر یک به نوعی در پیدایش این فضا مؤثّر بوده است و اگر راستی دلسوزان ما که بسیارند درصدد چاره‏جویی‏اند این درد با شعارهای دیواری و تبلیغاتی و عکس و پوستر با هزینه‌‏های کلان درمان نمی‏شود تتبّع کارشناسانه می‏خواهد، تأمّل و مطالعه و مشاوره می‏طلبد، برنامه و آئین نامه لازم دارد و بالاتر از همه عمل صالح و هدایت و کنترل و تلاش همه جانبه می‏خواهد و این هنگامی میسّر است که تشکّل‏های همسو، جناح‏های مؤمن به انقلاب به دشمن مشترک فکر کنند نه این که برای فرد از درون دشمن بتراشند و نیروهای خود را صرف نابودی یکدیگر کنند که نتیجه آن لطمه بر اسلام و کشور و امّت است و همانگونه که مکرر گفته‌‏ایم درد امروز ما توسعه سیاسی نیست که جز بلا و مصیبت برای جامعه به بار نیاورده است، درد امروز ما یکی از ناحیه زندگی روزمرّه مردم و مسائل اقتصادی آنها و دیگری مسائل فرهنگی و اخلاقی و تمام…

آنچه در این مقال تحریر می‏شود نه به منظور آیه یأس خواندن و روح نومیدی دمیدن است که آن را گناه می‏دانیم، بلکه به عنوان اظهار درد است برای درمان که نگفتن آن گناه است و صدیق آن است که از سر صدق سخن بگوید نه آنکه به دروغ و فریب، هندوانه زیر بغل بگذارد. باشد که مسئولان ذی‏ربط با اینگونه تذکرات و مشابه آن که از هر سو به گوش می‏رسد به خود آیند و به فکر چاره برآیند و رسالت دینی و الهی خود را بازنگری کنند.

۱ . سفینه البحار.

۲ . نهج البلاغه، خطبه!۴۷

۳ . وسائل الشیعه، ج۶، ص۴۱۱.

فرید خدائی فر
vakil@vakil.net
بدون دیدگاه

ارسال دیدگاه