انحلال ، طلاق و فسخ نکاح ، شرایط و ارکان

انحلال ، طلاق و فسخ نکاح ، شرایط و ارکان

عقد نکاح یا پیمان زناشویی همان ازدواج و عبارت است از توافق یک زن و مرد جهت ایجاد زندگی مشترک، و قوانین خاصی بر این پیمان حکومت می‌نماید. بسته به فرهنگ خاص جامعه، جهت انعقاد عقد، طرفین بایستی کلماتی دایر بر پذیرفتن این پیمان ادا کنند.

 طلاق

شوهر در موارد نامحدود و زن در موارد محدودی که قانون برای او در نظر گرفته می توانند با مراجعه به دادگاه خانواده تقاضای طلاق نمایند.

فسخ

وجود بعضی از عیوب در زن یا شوهر موجب انحلال عقد نکاح و قطع رابطه زناشوئی می گردد. بعنوان مثال ناتوانی جنسی در شوهر و یا جزام و زمین گیری در زن می تواند از موارد فسخ از طرف یکی از زوجین باشد.البته استفاده از این حق برای زن و شوهر در صورتی است که از وجود این عیب قبل از وقوع عقد مطلع نبوده باشد.البته ذکر این نکته ضروری است که چنانچه زن پس از وقوع نکاح نیز از جنون همسر خود مطلع گردد می تواند از حق فسخ استفاده نماید ولی شوهر از از این حق محروم است.اختیار فسخی که قانونا به زن یا شوهر داده شده است فوری است یعنی به محض اینکه یکی از طرفین از عیب طرف دیگر مطلع شد باید از این حق استفاده نماید در غیر این صورت حق فسخ اواز بین می رود.

 بذل مدت

بذل مدت مختص نکاح منقطع یا غیر دائم (صیغه) می باشد و شوهر می تواند هر وقت که مایل باشد باقیمانده مدت نکاح منقطع را به زوج ببخشد و یا به عبارتی بذل نماید.

 

گاهی عقد نکاح خودبخود وبدون اقدامی از سوی زوجین منحل می شود مانند فوت یکی از زن و شوهر ویا ممکن است پس از عقد نکاح مواردی حادث شود که زن وشوهر به یکدیگر حرام شوند و در نتیجه عقد منحل بی آنکه زن و شوهر از حق فسخ استفاده کرده باشند مانند موردی که زن و شوهر پس از عقد نکاح از اسلام خارج شوند.

 

تفاوت فسخ نکاح و طلاق

فسخ و نکاح هر چند از حیث داشتن عده یکسان بوده وتفاوتی با یکدیگر ندارند ولی از جهات بسیاری از احکام با هم متفاوتند که مواردی از آن در ذیل اشاره می گردد:

  • در طلاق باید صیغه طلاق با تشریفات و بیان خاص ادا گردد در صورتیکه در فسخ نیازی به آن تشریفات ندارد.
  • در طلاق شهادت دو مرد عادل ضروری است در حالیکه در فسخ نیازی نیست.
  • طلاق چنانچه قبل از انجام زناشوئی باشد زن حق مطالبه نصف مهریه خود را دارد در حالیکه در فسخ اصولا به زوجه مهریه ای تعلق نمی گیرد.

 

ارکان طلاق

برای وقوع هر طلاقی چهار رکن ضروری است:

  1.  شخص طلاق دهنده.
  2. شخص طلاق داده شده.
  3. صیغه طلاق که عبارت از بیان آن با عبارت ویژه.
  4.  شهادت مرد عادل.

در واقع عبارت مربوط به جاری کردن صیغه طلاق باید به نحوی ادا گردد که دو شاهد مرد عادل همزمان آن را بشنوند و برای هر طلاق باید صیغه جداگانه ای جاری شود و ادای یک صیغه طلاق برای چند مورد هم زمان صحیح نمی باشد هر گاه دادگاه به تقاضای زن حکم طلاق را صادر نماید و در واقع شوهر را اجبار به طلاق نماید  چنانچه شوهر حسب اجرای احکام در دفتر طلاق حاضر نشود مراتب از دفتر طلاق به دادگاه اعلام در این صورت نماینده ای از دادگاه به دفترخانه معرفی و به نمایندگی از شوهر صیغه طلاق را بیان می کنند.

 

شرایط طلاق دهنده

برای جاری شدن صیغه طلاق طلاق دهنده باید واجد چهار شرط باشد:

  1.  بلوغ :طلاق دهنده باید بالغ باشد ورشد جز شرایط طلاق دهنده نمی باشد بنابراین سفیه می تواند همسرش را طلاق دهد زیرا طلاق از امور مالی نیست که سفیه نتواند آنرا به تنهایی انجام دهد ونیاز به اجازه ولی خود داشته باشد ( سفیه کسی است که اقدام اودر امور عقلائی نباشد )
  2.  عقل:یکی دیگر از شرایط طلاق دهنده عقل می باشد بنابراین دیوانه نمیتواند راسا همسر خود را طلاق داده و صیغه طلاق را جاری کند . در این مورد سرپرست قانونی اوبا تصویب دادستان صیغه طلاق را جاری می کند و علت مداخله ولی یا قیم در طلاق دیوانه رعابت مصالح وی می باشد.
  3.  قصد /طلاق دهنده باید بر مفهوم عبارتی که برای جاری شدن صیغه طلاق ادا می کنند آگاه باشد.
  4.   اختیار:طلاق دهنده باید در اجرای صیغه طلاق آزادی کامل داشته باشد بنابراین بیان صیغه طلاق از روی اجبار تهدید واکراه صحیح نمی باشد.

انواع طلاق

صیغه طلاق به دو صورت جاری می شود :

  1. رجعی
  2.  بائن

 طلاق رجعی

طلاق رجعی طلاقی است که برای شوهر در مدت عده حق رجوع است این حق جز اختیارات شوهر است و برای زن چنین حقی در نظر گرفته نشده است حق رجوع را با هیچ قراردادی نمیتوان از بین برد و شوهر نیز نمی تواند این حق را از خود ساقط نماید رجوع مرد به زن تابع تشریفات خاصی نمی باشد و باهر بیان و اقدامی که حکایت از رجوع کند انجام می پذیرد وزن هم به محض رجوع مکلف به انجام وظایف زناشوئی می باشد.

  طلاق بائن

طلاق بائن که در بین مردم به طلاق خلعی معروف است طلاقی است که در زمان عده برای شوهر حق رجوع نیست.موارد زیر طلاق بائن است:

  1.  طلاقی که قبل از زناشوئی واقع گردد.
  2.  طلاق زن یائسه.
  3.  طلاق خلع و مبارات: طلاقی است که زن به‌لحاظ کراهت یا بیزاری از شوهرش با بخشیدن مالی به او طلاق می‌گیرد وطلاق مبارات طلاقی است که این بیزاری دو طرفه باشد.
  4.  سه طلاق طلاقهایی که از طرف دادگاه خانواده به تقاضای زوجه و بلحاظ عسر و حرج صادر می شود جز در یکمورد که طلاق زوجه غایب مفقود الاثر است که رجعی می باشد.

ماده ۱۱۳۰ قانون مدنی

درصورتی که دوام زوجیت موجب عسر وحرج زوجه باشد وی میتواند به حاکم شرع مراجعه و تقاضای طلاق کند چنانچه عسر و حرج مذکور در محکمه ثابت شود دادگاه میتواند زوج را اجبار به طلاق نماید و در صورتیکه اجبار میسر نباشد زوجه به اذن حاکم شرع طلاق داده می شود.

فرید خدائی فر
vakil@vakil.net
بدون دیدگاه

ارسال دیدگاه