شبی پسر کوچکی یک برگ کاغذ به مادرش داد ... - نسخهی قابل چاپ +- انجمن حقوقی هامون (https://www.vakil.net/forum) +-- انجمن: تالار داستانهای حقوقی و پلیسی (https://www.vakil.net/forum/forumdisplay.php?fid=5) +--- انجمن: انجمن داستانهای حقوقی و پلیسی (https://www.vakil.net/forum/forumdisplay.php?fid=20) +--- موضوع: شبی پسر کوچکی یک برگ کاغذ به مادرش داد ... (/showthread.php?tid=1249) |
شبی پسر کوچکی یک برگ کاغذ به مادرش داد ... - site2017 - ۱۲ آبان ، ۱۳۹۶ شبی پسر کوچکی یک برگ کاغذ به مادرش داد. او با خط بچگانه نوشته بود: صورتحساب: کوتاه کردن چمن باغچه ۵ دلار مرتب کردن اتاق خوابم ۱ دلار مراقبت از برادر کوچکم ۳ دلار بیرون بردن سطل زباله ۲ دلار نمره ریاضی خوبی که امروز گرفتم ۶ دلار جمع بدهی شما به من: ۱۷ دلار مادر که به چشمان منتظر پسر نگاهی کرد، چند لحظه خاطراتش را مرور کرد سپس قلم را برداشت و پشت برگه صورتحساب او این عبارات را نوشت: بابت سختی ۹ ماه بارداری که در وجودم رشد کردی، هیچ بابت شب هایی که بر بالینت نشستم و برایت دعا کردم، هیچ بابت تمام زحماتی که در این چند سال کشیدم تا تو بزرگ شوی، هیچ بابت غذا، نظافت تو و اسباب بازیهایت، هیچ و اگر تمام اینها را جمع بزنی خواهی دید که هزینه عشق واقعی من به تو هم هیچ است . وقتی پسر آنچه را که مادرش نوشته بود خواند، چشمانش پر از اشک شد و در حالی که به چشمان مادرش نگاه می کرد، گفت: مامان دوستت دارم. آنگاه قلم را برداشت و زیر صورتحساب نوشت: قبلا به طور کامل پرداخت شده! |