.png?dateline=1538098407)
۱۴ بهمن ، ۱۳۹۲, ساعت --> ۲۲ : ۱۰
دوست عزیز در بسیاری از موارد ضمانت اجراء وجود ندارد لذا اقامه کننده دعوی باید عاقل باشد بداند هدف از اینگونه دعوی چیست؟ مثلاً در موردی که شما بیان فرمودید هدف از اقامه عدم تمکین اجبار به تمکین نسیت بلکه اقامه اینگونه دعوی تبعات آتی داشته مانند اسقاط نفقه و یا دریافت مجوز ازدواج مجدد لذا همانگونه که ملاحضه میفرمایید اگر زن تمکین نکند موجبات عسر و حرج برای خود مانند عدم کسب نفقه و همچنین موجب عسر و حرج مرد از بابت تمکین که به مرد مجوز ازدواج مجدد خواهد شد یعنی به واسطه عدم تمکینی حقوقی از زن سلب شده و حقوفی به مرد اعطاء خواهد شد لذا هدف در امور حقوقی یا محسوس است و یا نامحسوس که با گذر زمان کسب میشود گاهی ضمانت اجراء به صورت مستقیم حاصل شده و یا غیر مستقیم اما مواردی وجود دارد که به هیچ عنوان ضمانت اجراء وجود ندارد در آن حالت چکار باید کرد؟ متاسفانه قانونگذار در کشور ما نابینا بوده و کسب در آمد برای دولت را در نابینایی می بیند در اکثر کشورهای دنیا اگر کوچکترین تفسیر ناثواب و کوچکترین ابهام و یا کو چکترین کاستی در هر زمینه ای مشاهده شود قاضی رسیدگی کننده تکلیف به تهیه گزارش به مافوق به صورت خارج از نوبت و سریع صورت میگیرد اما قضات در کشور ما به فکر سمت خود و منبع در آمد خود هستند و باری به هر جهت میباشند مثلاً در اثنای رسیدگی در یک امر هر قاضی در مورد یک موضوع نظر خاص خود را دارند و اگر وکیل و یا خوانده دارای پول و سواد و پارتی پرونده خود را بدون نوبت به دیوان برده و نسبت به مورد خود یا حکم میگیرد یا رای وحدت رویه و یا نظریه مشورتی لذا به نظر بنده قانونگذار کشور ما فقط به فکر زمان تصدی منصب خود بوده نه به فکر نظم و احقاق حق لذا به نظر بنده در هچکجای دنیا اینهمه نظریه مشورتی و رای وحدت رویه وجود ندارد که در ایران وجود دارد!!! پس در کشور ما در زمان قانونگذاری بجای استفاده از ترکیبی از دکترین قضات و دکترین حقوق از میان کانون وکلاء و دکترین حقوق خارج از این دو مورد یعنی دکتینهای حقوقی که نه قاضی بوده و نه وکیل فقط مدرس دانشگاه بوده و گروه دیگر فقهای باسواد نه فقیه بیسواد و سادلوح یعنی از این چهار گروه استفاده نموده و با تلاش و رایزنی سخت و با استفاده از تجربیات حقوقی کشورهای دیگر قانونی را تدوین کنند تا عدالتی نسبی ایجاد شود همانگونه که اکنون مشاهده میشود خدا بیامورزد امام و شهید بهشتی را ایشان بیا نموده بودند که قوه قضائیه ملجاء و پناهگاه ستمدیدگان است اما متاسفانه بعد از فوت این بزرگان انقلاب بیاناتشان فراموش شده به دلیل وجود مشاوران نالایق در قانونگذاری و قوه قضائیه و کشور اسلامی دستخوش تئوریهای غربی کشته و بحث زندان زدائی و جرم زدائی بوجود آمده و مسائل حقوقی بسیار زیاد مسبب اوقات نمیشوم چون درد بسیار و درمان هیچ این نظر بنده در مورد سوال شما بوده شاید دوستان نظر بهتر داشته باشند
بالا ترین محکمه وجدان است.و بالاترین پشتوانه مطالعه و تفکر در امور.