۳ خرداد ، ۱۳۹۵, ساعت --> ۵۴ : ۱۰
با عرض سلام دوست بزرگوار بحث به انحراف کشیده نشده بلکه نقط نظرات و پایه و اساس بحث همان بوده اما علاوه بر نظرات کمی انتقاد حقوقی چاشنی بحث شده که باعث باز شدن دید خواننده بحث میشود که چرا وکالت بلاعزل موجبات چالش بوده و از نظر بنده یک وکیل چه بلاعزل و چه بلاعزل ماهیتا یک وکیل بوده ولاغیر و این وکالتها بر اساس قانون مدنی متزلزل بوده مثلا به فوت وکیل یا موکل جنون پایان مورد وکالت..... لذا با این اوصاف وضعیت وکالت بر اساس قانون مدنی و ثبت مشخص بوده اما بعضی از حقوقدانان یا وکلا و یا قضات محترم برداشتهای مختلف از محتوای وکالت میکنند که این موضوع ماهیتا مخالف فهوای وکالت و خلاف قانون و شرع بوده لذا بزرگوار باید اصل و ماهیت وکالت مد نظر باشد به این معنا که یک وکیل همیشه وکیل و نیابت بر اموری را از طرف موکل داشته خواه این امور مربوط به خود وکیل و یا موکل و یا غیر باشد پس با برداشتهای ناصواب ماهیت عقد وکالت و قانون و شرع را به چالش خلاف عقل و اصول نکشیم به نظر بنده هر حقوقدانی که ماهیت عقود اسلامی و قانونی را مورد چالش و برداشت خلاف مقتضای عقد نماید شخصی غیر حقوقی بوده چون ماهیت عقود تعریف و مشخص شده از منظر قانون و شرع میباشد این نظر شخصی و برداشت قانونی بنده میباشد
بالا ترین محکمه وجدان است.و بالاترین پشتوانه مطالعه و تفکر در امور.