26 خرداد آثار حبس بر روی زندانی و خانواده وی
تهیه و تنظیم:مظاهر کردی
من یعمل سوء یجز به (سوره نساء آیه ۱۲۳)
هر کس کار بدی میکند در مقابل آن کیفر داده میشود.
مقدمه:
زورگویی،فرصت طلبی خودخواهی،جاه طلبی،حرص و آز و ترجیخ بر منافع غیر بزهکاری فساد و بخل و حسد نیز از غرایز بشری است. در نتیجه این غرایز اختلافات و تعدیات افراد نسبت به یکدیگر ادامه زندگی اجتماعی را غیر ممکن میسازد.بدیهی است اگر همه انسانها فاقد غرایز و صرفا تابع عقل با معیاری منظم بود نیاز به وضع قواعد حاکم بر تعیین روابط افراد نبوده و حفظ نظم عمومی برای بشریت کمتر توجه میشد.ولی وجود انکارناپذیر غرایز از طرفی و وجود حس عدالت خواهی یعنی میل به حق و عدالت و نفرت از ظلم و تعدی موجب شد تا افراد جامعه احساس کنند در روابط با یکدیگر باید قواعدی را رعایت کنند و از ارتکاب اعمال خودداری نمایند.
ضمانت اجرای عدم رعایت این قواعدمستلزم اعمال جزای کیفری یا مدنی است به هر تقدیر در دنیای کنونی با پیشرفتهای فنی و علمی در تمام سطوح اجتماع و وقوع جرائم غیر قابل انکار روبه فزونی است به نحوی که جهان در آتش شرارتها و مفاسد و بزهکاریها میسوزد و چنانچه افراد به علل فردی و اجتماعی و در بیشتر موارد جمع این دو اعمال و رفتار آنان به صورت جرم ظاهر میشود شکی نیست که مستحق کیفر میباشد.
ولی این کیفر چیست؟و چرا اعمال میشود؟آیا منظور اجرای عدالت و تسکین زیان دیده از جرم است یا هدفهای دیگری از قبیل ارعاب بزهکار و عبرت دیگران اصلاح و تذهیب اخلاقی بزهکار،پیشگیری از ارتکاب جرم در آینده و یا تامین منافع اجتماعی مطرح است.
تاریخچه زندان
زندان تاریخچه بسیار دردناک و غمانگیزی در دنیا دارد.بدترین جنایتکاران و بهترین انسانها هر دو به زندان افتادهاند به همین دلیل زندان همیشه کانون برای بهترین درسهای سازندگی و یا بدترین بدآموزیها بوده است.طبق تحقیقات به دست آمده این مطلب مسلم گشته که از روزگاران قدیم بشر جایی برای ضبط عناصر شرور و حفظ افراد جامعه از شرارت آنها اختصاص میداده و گاهی هم افراد خیرخواه جوامع بشری به فکر اصلاح حال آنان میافتاده است.مثلا در سال ۸۱۳ میلادی در مجمع روحانیون مسیحی روم مقررات مربوط به اداره زندانها به تصویب رسید و تاکید شد که زندانها باید جنبه ندامتگاه داشته باشند و برای نیل به اهداف زندانیان باید به سیستم انفرادی نگهداری شوند و به آنان کار دستی آموخته شود و اجازه خواندن کتب مذهبی را داشته باشند.روحانیون مسیحی در زندانها به ملاقات زندانیان رفته و با نصایح سودمند آنان را به راه راست هدایت میکردند.
در قوانین کیفری اسلام، ضمن اینکه برای جلوگیری از خلافکاریها و حمایت جامعه در مقابل شرارت افراد شرور از طریق دیگری استفاده شده ولی به حکم ضرورت عقوبت زندان نیز به عنوان کیفر ثانوی پذیرفته شده است بدان معنی که کیفر اصلی در اسلام و تعزیر عقوبت ثانوی برای بزهکاران و گناهکاران محسوب میشود.و آن در صورتی است که حدی تعیین نشده باشد تا به مورد اجرا گذارده نشود.
اگرچه زندان در اسلام یک عقوبت ثانوی است و مدت زندان بستگی به نظم حاکم دادگاه دارد که با توجه به جرم ارتکابی و درجه اهمیت آن و تنبیه و تادیب مجرم، میزان و مدت آن را معین کند ولی امروزه طبق قانون مجازات اسلامی زندان از کیفر اصلی محسوب و مدت و میزان آن از لحاظ حد اقل و حد اکثر توسط قانونگذار پیشبینی شده است.
فلسفه وجود زندان:
قوه قضائیه،پشتیبان حقوق فردی و اجتماعی و مسئول تحقق بخشیدن به عدالت موظف به کشف جرم،تعقیب،مجازات و تعزیر مجرمان و اجرای حدود و مقررات مدون جزایی اسلام است.مطابق قوانین باید اقدام مناسب برای پیشگیری از وقوع جرم و اصلاح مجرمان را انجام دهد.یکی از وظایف قوه قضائیه مجازات مجرمان است و در حال حاضر زندان مهمترین مجازات جرائم متفاوت به شمار میرود، بنابراین درک تاثیر زندان بر زندانی و کارکرد آن به عنوان یک مجازات در دستیابی نهاد موردنظر به اهداف خود بسیار مهم به نظر میرسند.
مفهوم جرم و مجازات همواره مترادف یکدیگر هستند به گونهای که تعریف جرم بدون مجازات مربوط به آن و به عکس عملی نمیباشد.شیوه مجازات به مرور زمان در طول تاریخ تغییرات چشمگیر پیدا کرده است.در گذشته مجازاتها صورتهای خشنتری در مقایسه با حال داشتند،امروزه مجازات حبس و سلب آزادی جایگزین شیوههای پیش شده و به همین دلیل در دوران معاصر بر اهمیت زندانها و نقش آنها در مجازات و پیشگیری از جرم افزوده شده است.
وجود مجازات در قالب حبس و زندانی کردن مجرم از دو طریق باعث پیشگیری از وقوع جرم میشود مجرم را از جامعه دور نگه میدارد و احتمال ارتکاب مجدد جرم را کاهش میدهد. زندان باعث میشود که افراد پیش یا هنگام ارتکاب جرم نسبت به عواقب آن حسابگری نمایند و از ترس عواقب،از انجام آن عمل منصرف شوند.حال آیا برای پیشگیری بیش از جرم باید سقف مجازات را افزایش داد و یا به عبارت دیگر آیا مجازات زندان همیشه میتواند مفید واقع شود.در نهایت اینکه زندان چه تاثیر منفی میتواند روی زندانیان داشته باشد.
تحقیقات نشان داده که بین مقدار نتایج منفی مجازات و میزان جرم رابطه خطی برقرار نیست.به عبارت دیگر این نتیجه تنها در محدودهای قابل تعمیم است که وجدان و عرف اجتماعی بین مجازات و جرم تعادل را حس کند.در حقیقت تنها یا میزان خاصی را افزایش مجازات مجرم کاسته شده و یا ثابت نگه داشته میشود و چنانچه مجازات افزایش بیشتری یابد چه بسا میزان جرم هم افزایش پیدا کند.
«وبزه»معتقد است که هرچه مجازاتها بیشتر و نیز احتمال کشف و کنترل رفتار انحرافی بالاتر باشد احتمال کار انحراف کاهش مییابد.
وی معتقد است که مجازاتهای مالی و اقتصادی موثرتر از زندان هستند زیرا مجازات زندان نه تنها چندان مناسب نیست بلکه در موارد زیادی نیز تاثیر معکوس دارد.
ساترلند:یکی از ضعفهای بزرگ روشهای قضایی عصر حاضر تکیه مداوم بر تهدید به وسیله مجازات کردن برای جلب نظر مردم به منظور احترام به قانون است در حالیکه هیچ گاه تاکنون با تهدید و ارعاب میسر نشده کسی با میل و صمیمانه وارد شود تا به آنچه که به زور به او تحمیل میشود،احترام میگذارد.
در یک دیدگاه کلی میتوان اذعان نمود که زندان تاثیرات عینی و ذهنی منفی روی زندانیان دارد.تاثیرات عینی شامل زمینه خانوادگی،اشتغال،بیکاری، آموزش،یادگیری فنون ارتکاب جرم و…میباشد.تاثیرات ذهنی منفی نیز شامل تصور زندانی از مدیریت زندان،توجیهگرایی برای جرم انجام شده،دیدگاه او نسبت به دستگاه قضائی دیدگاه اونسبت به قانون و…میشود.
توضیح اینکه از هم گسیختگی خانوادگی به صورتهای طلاق بیسرپرستی،دوری از خانواده عدم پذیرش و طرد شدن از خانواده و…در خانوادههای زندانیان جلوهگر میگردد. علاوه بر موارد یاد شده،ورود به زندان منجر به تغییر در منافع و هزینهها میشود.
زندانیان با از دست دادن شغل خود باعث پایین آمدن سطح زندگی خویش میشوند و احتمال به دست آوردن شغل مناسب بعد از آزادی زندانیان کاهش مییابد.در نتیجه سبب از دست دادن ابزار مشروع کسب اهداف میشود.
آموزش و یادگیری فنون ارتکاب جرم و نیز یادگیری میل جرم و افزایش کیفیت و کمیت جرم از سوی مجرم از جمله دیگر اثرات منفی زندان است.در این زمینه ارتودو هاگان به ضرب المثلی اشاره میکند که میگوید:زندان آموزشگاه تبهکاری است.
زمانی که ما شخصی را که برای اولین بار به یک رفتار انحرافی دست زده است و به زندان میاندازیم او را در واقع وارد یک شبکه از روابط اجتماعی منحرفان میکنیم که در میان آنها رفتار انحرافی تشدید و تشویق میشود زیرا زندانیان به تدریج با یکدیگر روابط اجتماعی برقرار میکنند و درباره خصوصیات زندگی خود کارهایی که کردهاند.علت دستگیری و برنامه آینده با همدیگر صحبت میکنند.از این طریق به تدریج در میان آنها روابط اجتماعی به وجود میآید که مانند هر رابط اجتماعی دیگری در درون خود دارای یک مجموعه از قواعد و هنجارهای خاص خواهد بود. و طی آن در افراد یک نوع احساس رعایت دیگران به وجود میآید.
حال وقتی که شخص جدیدی وارد این شبکه روابط اجتماعی میشود مایل است با دیگران رابطه داشته باشد و از جانب دیگران پذیرفته شود.در نتیجه او هنجارها و مقیاسهای ارزش زندانیان را میپذیرد و خود را با آنها مقایسه میکند و مایل است از جانب آنها تشویق شود.
این مسئله با نحوه طبقهبندی مجرمان براساس مدت حبس ارتباط تنگاتنگی دارد.عدهای از زندانیان به علت آشنایی با جرایم دیگر به سوی آنها گرایش پیدا میکند و در این زمینه جرائم مالی و سرقت،بیشترین جاذبه را برای مجرمان دارد.از دیدگاه مذکور در مجموع زندان بدترین تاثیر آموزش خود بر مجرمان بیتجربه و مبتدی بر جای میگذارد.
اولین اثر زندان در هزینه ارتکاب جرم کاهش تاثیر حبس به عنوان مجازات در امر بازدارندگی فرد از ارتکاب جرم میباشد. تغییر در ارزشهای اجتماعی بکارگیری شیوههای توجیه از دیگر تاثیراتی است که هزینه مجازات را کاهش میدهد.
یکی از دیگر تاثیرات زندان، تغییر نگرش زندانی نسبت به آئین و دستگاه قضائی است. به زیر سوال رفتن مشروعیت دستگاه قضائی یکی از زمینههای است که بر احتمال قانون شکنی و ارتکاب جرم و مجرم میافزاید. طرد اجتماعی یکی از اصلیترین هزینههای مجازات زندان است از اینرو در صورت واقع شدن آن این هزینه مجازات برای ارتکاب مجدد جرم به شدت کاهش مییابد زیرا فرد در اولین زندان، خود،تا حدود زیادی این هزینه را تحمل کرده است.
از طرفی تعداد زیادی را از زندانیان کسانی هستند که محکوم نشدهاند اما آنها را برای بازجوئی یا تکمیل پرونده جهت تشکیل دادگاه و صدور حکم در بازداشت نگه داشتهاند.این گونه زندانیان از لحاظ نظری تا زمانی که جرمشان ثابت نشده بیگناه به شمار میآیند اما تجربه آنها از زندگی در زندان واقعا تفاوتی با بزهکاران محکوم ندارد.برای اینگونه افراد باید روشهای دیگری غیر از بازداشت پیدا کرد که حضورشان را در دادگاه تضمین کند.بعضی ازاینروشها مانند قوانین سرپرستی اجباری تسلیم مدارک ویژه و وثیقه هم اکنون وجود دارد.
همچنین در زندانهایی که بزهکاران دور هم جمع میشوند در حقیقت یک آموزشگاه عالی فساد تشکیل میگردد.در این زندانها نقشههای تخریبی را مبادله کرده و تجربیات خود را در اختیار دیگران گذارده و هر تبهکاری در واقع درس اختصاصی خود را به دیگران میآموزد.
بسیارند اشخاصی که ولگرد و بیکاره بوده و درآمد مطلوبی نداشته و مورد نفرت بستگان خود قرار گرفته و یا در جامعه جائی را برای خود نیافته و کسب وجهه و احترام نکردهاند لذا با ارتکاب جرم،زندان رفتن را استقبال و با عمل خود دو زیان به جامعه وارد میسازند.
۱-زیان معنوی که آن کثرت وقوع جرم است که بر انحطاط اخلاقی جامعه میافزاید.
۲-زیان مادی که بر متضرر جرم از یک طرف و بر بودجه مملکت از طرف دیگر وارد میشود.انتظار کسان و بستگان مجرم به آزادی و مراجعات مکرر جهت ملاقات زندانی و مسئولین قضایی جهت خلاص و یا تخفیف مجازات وی که این عمل از یک طرف از فعالیت اقتصادی خانواده زندانی که مدتی از وقت و کار خود را صرف رفتوآمد میکنند میکاهد و به زیان خود آنان و جامعه تمام میشود و از طرفی دیگر دستگاه قضائی را در تنگناهائی قرار میدهد که ناگزیر شود هرچند یکبار تحت عنوان عفو و بخشودگی عدهای از زندانیان را آزاد کنند.
زندان شبیه بیمارستان است همانطور که بیماران از بیماری خود مینالند و انتظار بهبودی و خروج از بیمارستان را دارند و چه بسا با پزشک و پرستار به ستیز برمیخیزند زندانیان نیز با مقایسه کردن جرم خود با جرم دیگران و مدت زندان تعیین شده برای خود و اشخاصی که نظیر جرم او را مرتکب شده و بحث در عادلانه و غیر عادلانه بودن احکام صادره،نوعی بیماری و عدم آرامش در آنان بوجود آمده که حتی به مراقبین زندان اعتراض و با آنان با خشونت رفتار مینمایند.بدترین حالتی که بر زندانی و کسان و بستگان او میگذرد زمانی است که مدت بازداشت موقت او برای محاکمه طولانی شود زیرا مهمترین و شدیدترین اقدام دادرسی کیفری نسبت به آزادیهای فردی است که در مدت تحقیقات مقدماتی و گاهی تا پایان رسیدگی به دعوی و صدور حکم دادگاه ادامه مییابد، در واقع اقدامی است مغایر با بیگناهی یا اصلی برائت.
با توجه به مطالب ارائه شده میتوان گفت که متاسفانه زندان بیش از آنکه مشکلات اخلاقی و اجتماعی روانی و اقتصادی را حل کند همچنان بر این مشکلات میافزاید اعاده حیثیت در تحمل بر سرخوردگی، یاس و طغیان در جامعه ختم میشود.آنچه که مسلم است، امروزه ضرورت مجازات مجرم همچنان باقی است اما اگر تنبیه ضروری است نباید برای اعمال آن حقوق مسلم انسانی زیر پا گذاشته شود.
مهمتر از اینکه مجازات باید متناسب با جرم و میزان تفسیر مجرم در وقوع ان باشد.هرچند که این تصور جنبه آزادی دارد اما باید در جستجوی راه حلی منطقی بود و جرم و پیامدهای آن را باید با در نظر گرفتن قربانی شدن مجرم در اثر اعمال مجازات بررسی کنم.
۱-اگر بتوان از محیطهایی به غیر از زندان و با نام دیگر از فضایی مناسب و شیوههایی، نظارتی متفاوت از مجرمانی که اولین بار مرتکب جرم شدهاند نگهداری کرد بسیار میتواند در کاهش احتمال ارتکاب جرم مجدد موثر باشد.
۲-طبقه بندی صحیح مجرمان بر اساس سابقه و مدت حبس.
۳-آموزش مهارتهای لازم به صورت نظری و عملی به مدیران، کارکنان اداری و زندانیان تا بتوانند در کنار مددکاران اجتماعی به آمادهسازی زندانیان برای بازگشت به زندان در جامعه کمک کنند.
۴-پذیرفتن اینکه زندانیان هنوز عضو جامعه هستند و باید به انان اجازه داد از طریق حقوق شهروندی خود برخوردار شوند. مفهوم حقوق زندانیان پیش شرط اصلی همه کیفری است که دعوی عقلانیت و پیشگیری از جرم و توجه به امنیت همگانی و کیفیت زندگی شهروندان را دارد.
۵-کاهش تراکم زندانی تا حد استانداردهای موجود همچنین در زندانها،گسترش امکانات آموزشی،تربیتی و…مانند امکان ملاقاتهای بیش،استفاده از خدمات مددکاری و مددیاری.
۶-استفاده از شیوههای جایگزین به جای زندانی کردن.
۷-حذف مجازات حبس برای برخی از جرائم.
منابع:
-حقوق جزا دکتر هوشنگ شامبیاتی
-حقوق جزا دکتر رضا نوربها
مجله اصلاح و تربیت شماره ۷۰
بدون دیدگاه