ترمینولوژی طنز حقوقی !!

ترمینولوژی طنز حقوقی !!

اجازه ازدواج مجدد: اجازه قانون به مرد برای خیانت به همسر

پاکدامنی : هدیه خداوند به بشر برای دوران پیری

خدا: واجب الوجودی که با اینکه از او نمی ترسیم ، دوست داریم دیگران از او بترسند

دیوانه : آدمی که به هر چه می گوید اعتقاد دارد

سرنوشت : دادگاهی که ما را از همه گناهان و اشتباهاتمان تبرئه می کند

فکر : چیزی است شبیه ناخن که باید هر چند وقت یک بار آن را کوتاه کرد زیرا میکروب زیر آن جمع می شود

زن : موجودی است که بدون فکر حرف می زند ، بر خلاف مرد که بدون فکر عمل می کند

عرف : سعی جامعه در فضیلت وانمود دادن اشتباهات گذشتگان که توان اصلاح آن را ندارد

فضیلت : عتیقه معنوی ، کالای با ارزشی که به دلیل با ارزش بودن ، معمولاً در پستو نگهداری می شود و کسی از آن استفاده نمی کند.

آقازاده: استثنا در خلقت

اخلاق : علمی است که به ما می آموزد زشتی و زیبائی یک فعل بستگی به فاعل آن دارد.

استرداد دعوا: بخشیدن عطای عدل به لقای عدلیه

بالغ : کسی که دیگر نباید از او انتظار شنیدن حرف راست را داشت .

جرم : هر چیزی است جز آنچه که انجامش ایرادی ندارد.

جلسه اول دادرسی : جلسه ای است که خط بطلان روی ضرب المثل « حرف نزده را همیشه می توان زد » می کشد.

خیار : اجازه قانون برای عهدشکنی .

دفاع مشروع : مجازات نکردن کسی که زیر بار ظلم نرفته است .

شهروند: رعیت مدرن.

عده : مدت زمانی که اجباراً به زن داده می شود تا در مورد خواستگارانش به درستی بیاندیشد تا مرتکب اشتباه قبلی خود نشود.

فمینیسم : جنبشی است زنانه به قصد رهاسازی مردان از قید زنان.

فوت پدر: یکی از اسباب تملک .

قرار سقوط دعوی : قراری است که دعوا را آنچنان به زمین می کوبد که دیگر امکان بلند شدن آن وجود ندارد.

قرار عدم استماع دعوا: قراری است که به موجب آن ، دادگاه رسماً نداشتن گوش شنوا برای شنیدن دعوا را اعلام می کند.

قطع ید: صاف کردن دست کج .

وکیل : سربازی است که با این که دشمن را نمی شناسد ، به جنگ او می رود.

 

محمدرضا محمدی جرقویه ای برگرفته از : خبرنامه کانون وکلای دادگستری اصفهان

فرید خدائی فر
vakil@vakil.net
بدون دیدگاه

ارسال دیدگاه

رفتن به نوار ابزار