26 خرداد ضمانت اجرای کیفری معامله به قصد فرار از دین و مقایسه آن با کلاهبرداری
سعید توکلی کرمانی
ماده سابق دویست و هیجدهم از قانون مدنی مقرر میداشت:«هرگاه معلوم شود که معامله به قصد فرار از دین واقع شده،آن معامله نافذ نیست.»این ماده به موجب قانون اصلاح چندین ماده از قانون مدنی مصوب ۱۸/۱۰/۱۳۶۱ حذف گردید و سپس در اصلاحیه مورخ ۱۴/۸/۱۳۷۰ مجددا با تغییری به شرح ذیل تصویب گردید:
«هرگاه معلوم شود که معامله با قصد فرار از دین بهطور صوری انجام شده،آن معامله باطل است.»
قانونگذار در قبال ماده(۱۲۸)”ق.م.” بهعنوان ضمانت اجرای کیفری ماده اخیرالذکر،ماده(۴)قانون نحوه اجرای محکومیتهای مالی»را در تاریخ ۱۱/۴/۱۳۵۱ به تصویب رسانید که البته این ماده به دلیل عدم حذف و عدم اعلام غیرشرعی بودن آن،از سوی شورای نگهبان موجه و قابل استناد است.
«در مورد دیون و تعهدات مالی موضوع اسناد لازمالاجراء و کلیه محکومیتهای مالی حقوقی و جزایی، هرکس به قصد فرار از تأدیه دین یا محکوم به مال خود را به ضرر دیان به وارث صغیر خود انتقال دهد،به نحوی که بقیه اموالش برای پرداخت بدهی او کافی نباشد، درصورت وجود مال در ملکیت انتقال گیرنده از عین مال و در غیر این صورت معادل قیمت آن از اموال انتقالگیرنده بابت دین استیفاء خواهد شد و اگر مالی از آنان بدست نیاید مقررات قانونی راجع به اجرای احکام و اسناد درباره محکومعلیه یا مدیون اجراء میگردد و همین حکم جاری است درمورد انتقال به اشخاصی دیگری که خود یا اولیای قانونی آنان عالم به قصد مدیون یا محکوم علیه باشند.در تمام موارد فوق،هرگاه دادگاه باتوجه به قرائن و دلائل و اوضاع و احوال تشخیص دهد که انتقال به قصد فرار از تأدیه دین یا محکوم به صورت گرفته حکم به استیفای دین یا محکوم به از عین مال یا معادل بهای آن از اموال انتقالگیرنده،حسب مورد خواهد داد و عمل انتقالدهنده در حکم کلاهبردار محسوب خواهد شد.»
همچنانکه ملاحظه میشود،قانونگذار بهموجب ماده فوقالاشاره،عمل انتقال دهنده به قصد فرار از تأدیه دین و یا محکومبه را در حکم کلاهبرداری دانسته و به مجازات مقرر برای کلاهبرداری محکوم نموده است،و ویژگیهای خاص این جرم وفق این ماده عبارتند از:
۱-مرتکب جرم میبایست در رابطه با یک امر حقوقی یا جزایی،مدیون و یا متعهد به انجام تعهد یا تعهدات مالی باشد.
۲-دین یا تعهد مالی میبایست صرفا موضوع اسناد لازمالاجراء و کلیه محکومیتهای مالی حقوقی و جزایی باشد.
۳-انجام معامله باید به قصد فرار از تأدیه دین یا محکومبه مالی بوده و انتقال دهنده در جهت اضرار به طلبکاران،اقدام به انتقال اموال خود بنماید.
۴-سایر اموال انتقالدهنده تکافوی پرداخت دیون و تعهدات مالی وی را بنماید.
۵-و بالاخره،انتقالگیرنده اعم است از وراث صغیر مدیون یا محکومعلیه و هر شخص دیگری که خود و یا اولیای قانونی شخص منتقلالیه عالم به قصد مدیون باشند.
مستفاد از این ماده چنین برمیآید که درخصوص انتقال به وراث صغیر انتقال دهنده درصورت وجود مال،عین مال و در غیر این صورت،معادل قیمت آن از اموال منتقلالیه استیفای دین خواهد شد و در این رابطه،نیازی به علم و آگاهی صغیر نیست.درحالی که درخصوص انتقال به اشخاص دیگر و اولیای قانونی آنان، چنانچه منتقلالیه یا اولیای قانونی آنان عالم به قصد مدیون یا محکومعلیه در انتقال مال باشند؛مشمول مقررات فوق قرار میگیرند و شرح بدین ترتیب است که چنانچه مال در ملکیت انتقالگیرنده موجود بوده،عین مال؛و در غیر این صورت معادل قیمت آن از اموال انتقالگیرنده استیفا خواهد شد.لیکن وفق ذیل ماده مزبور،چنانچه منتقلالیه عالم به قصد انتقالدهنده نباشد؛صرفا ضمانت اجرای حقوقی مندرج در ماده دویست و هیجدهم قانونمدنی بهعنوان بطلان معامله قابل اعمال خواهد بود و طرفین موظف به رد عوضین به یکدیگر میباشند.در نتیجه چنانچه با وجود قرائن و دلایل و اوضاع و احوال،انتقال به قصد فرار از تأدیه دین یا محکوم به توسط دادگاه احراز گردد،دادگاه ضمن اصدار حکم به استیفای دین یا محکوم به از عین مال به بهای آن از اموال انتقالگیرنده،انتقالدهنده را کلاهبردار محسوب نموده و به مجازات کلاهبرداری محکوم مینماید.درخصوص انتقال گیرنده-اگر چه عالم به قصد انتقالدهنده باشد-عملش جرم نبوده مقابل تعقیب کیفری نمیباشد.
تحقق عنصر مادی این جرم حسب مفاد ماده چهارم،قانون نحوه اجرای محکومیتهای مالی؛مشروط به عدم تکافوی سایر اموال انتقالدهنده برای پرداخت دیون وی میباشد.توضیح اینکه اگر انتقالدهنده به قصد فرار از دین،اموال خود را منتقل نماید اما بقیه اموال او کفایت پرداخت دیون او را بنماید،جرم مذکور واقع نمیشود و اما درمورد عنصر معنوی؛ احراز قصد فرار از دین مورد اشاره قانونگذار واقع گردیده است.بنابراین، رکن معنوی جرم مزبور در ماده فوقالذکر عبارتست از:
۱-سوء نیت عام به معنای قصد ارتکاب جرم و خواست انجام فعل مجرمانه و انتقال مال به غیر.
۲-سوء نیت خاص به معنای اضرار به دیّان.۱
وجوه تشابه و افتراق معامله به قصد فرار از دین و جرم کلاهبرداری: الف-وجود تشابه:
(۱-الف)اقدام مرتکب به انتقال”من غیر حق”و صوری اموال خود،برای فرار از تأدیه دین یا محکومبه،به ضرر طلبکاران به اشخاص دیگر،از مصادیق بارز تشبث به وسایل متقلبانه است که در ماده”یک” قانون تشدید مجازات مرتکبین جرائم اختلاس،ارتشاء و کلاهبرداری مصوب “مجمع تشخیص مصلحت نظام سال ۱۳۶۷″با ذکر عبارت«وسایله تقلبی دیگر»مذکور آمده است.
(۲-الف):ورود ضرر به غیر در هر دو جرم،از ارکان متشکله عنصر مادی جرم است.
(۳-الف)انتفاع مرتکب جرم و یا شخص مورد نظر مرتکب در هرد دو جرم،ملاک و مناط اعتبار است.
ب-وجوه افتراق:
(۱-ب):قانون تشدید مجازات مرتکبین اختلاس و…وقوع جرم کلاهبرداری را منوط به تحقق عناصر و ارکان آن کرده است.۲در حالی که بزه مذکور،در ماده چهارم قانون”نحوه اجرای محکومیتهای مالی”مشروط است به اینکه پس از انتقال متقلبانه مال به غیر، بقیه اموال انتقالدهنده تکافوی پرداخت دیون وی را ندهد و درصورتی که اموال باقی مانده از انتقالدهنده،برای استیفای دین کافی باشد،جرمی واقع نشده است.
(۲-ب)اغفال در جرم مورد بحث به معنی فریب و اغفال دیّان و عدم تسلیم و استرداد طلب ایشان میباشد.درحالی که در جرم کلاهبرداری،به معنای اخص، اغفال عبارتست از فریب مجنیعلیه در صحنه ارتکاب جرم و اخذ اسناد و اموال و وجوه وی با رضایت متضرر از جرم.
(۳-ب):جرم موضوع ماده چهارم از قانون نحوه اجرای محکومیتهای مالی، محدود به مدیونین و محکوم علیهم اسناد لازمالاجرای احکام جزایی و حقوقی از جنبه مالی میباشد.درحالی که کلاهبرداری مطلق بوده و انحصاری ندارد.
نتیجه آن که؛اگر معامله به قصد فرار از تأدیه دین باشد،متضمن یک ضمانت اجرای کیفری میباشد و آن در حکم کلاهبرداری بودن انتقالدهنده است که طبق قانون به مجازات تعیین شده برای کلاهبرداری محکوم خواهد شد؛البته به شرط آنکه منتقلالیه یا الیهم عالم به قصد انتقالدهنده در فرار از تأدیه دین و تضرر طلبکاران خود،باشند.۳در غیر این صورت،در جائی که انتقالگیرنده جاهل به قصد و انگیزه واقعی انتقال دهنده باشد، ضمانت اجرای آن همان است که ماده دویست و هجدهم از مدنی بیان شده یعنی “بطلان معامله انجام شده”به عبارت دیگر، وصف جزایی و کیفری خود را از دست میدهد و واجد جنبه حقوقی خواهد بود.
پینوشتها:
(۱)-الف-تمسک به وسایل متقلبانه؛ب-اغفال مجنیعلیه؛ج-اخذ اسناد و اموال و وجوه افراد در اثر به کار بردن وسایل تقلبی.
(۲)-تقریرات درس حقوق جزای اختصاصی،دکتر علی آزمایش.
(۳)-علاوه براینکه،سایر اموال و داراییهای مدیون(و یا محکومعلیه)تکافوی پرداخت و استیفای دین(و یا محکومبه)را ننماید.
مجله دادرسی – شماره ۲۰
بدون دیدگاه