عشق ۲۱ روزه

در یک میهمانی همدیگر را دیدیم. انصافاً وحید مرد جذابی است. من از او خوشم آمده بود و وقتی به طرفم آمد و از من خواست تا شماره تلفنم را به او بدهم قبول کردم، مدتی گذشت و وحید به من گفت که می‌خواهد به خواستگاریم بیاید، من هم قبول کردم چون عاشقش شده بودم. نمی‌دانستم آن چیزی که از وحید می‌دانم واقعیت رفتار و اخلاقش نیست و در موردش اشتباه می‌کنم. خانواده من معتقد بودند وحید خیلی سنش کم است و پسر جوانی در این سن نمی‌تواند یک زندگی را اداره کند، اما وقتی اصرار مرا برای این ازدواج دیدند، موافقت کردند. خانواده وحید هم همینطور. چون بعد از ازدواج بود که من متوجه شدم وحید قبلاً با دختران زیادی دوست بوده و به همین خاطر وقتی صحبت از ازدواج کرد، خانواده‌اش خیلی زود راضی شدند تا دیگر وحید دست از کارهایش بردارد، هر چند می‌دانستند ازدواج برای او خیلی زود است اما حاضر شدند همه امکانات را فراهم کنند. آخر او فقط ۲۰سال سن داشت. من عاشق شوهرم بودم و برای رسیدن به او خیلی سختی‌ها را تحمل کردم. حتی مجبور شدم برای خرید جهیزیه وام بگیرم و تا به حال هم به سختی قسط‌ها را پرداخت کرده‌ام اما مشکل ما دیگر قابل حل نیست و باید از هم جدا شویم. وحید مرد شکاکی است. او به همه چیز شک دارد و از کوچک‌‌ترین رفتاری که به نظرش ناخوشایند است برای ساختن داستانی استفاده می‌کند. من عاشق او بودم اما همین رفتارهایش زندگیمان را نابود کرد. او نه تنها شکاک است بلکه خود را حتی در صورت اثبات بی‌اساسی حرفش محق می‌داند و باز هم من را عامل دعوا و درگیری معرفی می‌کند. ما یکسال با هم نامزد بودیم، اما از آنجایی که همیشه کنار هم نبودیم تا این حد مشکل نداشتیم و کمتر پیش می‌آمد که تنها جایی باشیم و وحید مرا کنترل کند. البته چندین بار با هم به مشکل برخوردیم که با دخالت بزرگترها این مسأله حل شد. مادرم همیشه به من می‌گفت، نباید از این مسأله ناراحت شوی، چون وحید تو را دوست دارد حساسیت نشان می‌دهد و این ناشی از غیرت اوست. من هم که فکر می‌کردم همه زندگی‌ها این‌طور است سکوت می‌کردم، اما وقتی با هم زیر یک سقف زندگی کردیم، متوجه شدم وحید بسیار بدتر از آن است که من فکر می‌کردم. مشکل ما زیاد و شدید بود اما هیچ‌وقت فرصت بروز پیدا نکرده بود. همه چیز از روزی شروع شد که به ماه عسل رفتیم. قرار بود مسافرت ما ۱۴روز طول بکشد. مطابق همه این نوع مسافرت‌ها این روزها باید روزهای خاطره انگیزی برای ما می‌بود اما این طور نشد، وحید آنقدر مرا اذیت کرد که ما مجبور شدیم برگردیم. هرجا می‌رفتیم مراقب من بود و مرتب تذکر می‌داد لباس‌هایم را مرتب کنم، وقتی وارد رستوران می‌شدیم، اجازه نمی‌داد گارسن مرد نزدیک میزمان شود، با عصبانیت او را باز می‌گرداند و بعد خودش برای سفارش غذا اقدام می‌کرد، در حالیکه وحید در محیط‌های مختلف چشم از زنان بر‌نمی‌داشت به‌طوری‌که طرف مقابل متوجه نگاه‌های او می‌شد و با آن‌ها گرم می‌گرفت و شوخی می‌کرد، حتی یک بار متوجه شدم به یکی از آن‌ها اظهار علاقه نمود و شماره تلفنش را به او داد. شرایط خیلی سختی بود. هر موقع که من تنها بودم با عصبانیت از من می‌خواست تا آنچه در این مدت اتفاق افتاده برایش بگویم، او حتی یکبار در رستوران محکم به گوش من کوبید. اوایل سعی می‌کردم این شک را برطرف کنم، برایش توضیح می‌دادم و می‌گفتم که اشتباه می‌کند، اما بعد از مدتی دیگر هیچ چیز را برایش توضیح نمی‌دادم، همیشه از کاری که کرده بود خجالت می‌کشیدم و دیگر نمی‌خواستم همراه من باشد. هر جا می‌رفتیم این رفتارها وجود داشت، وقتی از مسافرت نیمه‌تمام برگشتیم باز خانواده‌ها واسطه شدند و ما آشتی کردیم اما این باعث نشد که وحید دست از رفتارهای زشتش بردارد. وحید در مهمانی‌های خانوادگی مرا کتک می‌زد، فحاشی می‌کرد و با تهدید و عصبانیت به خانه می‌برد. او هیچ وقت برای کاری که می‌کرد به دنبال دلیل نبود. یک روز عمویم ما را میهمان کرده بود. وقتی به آنجا رفتیم وحید از این که پسر عمویم در خانه بود عصبانی شد و گفت که او نسبت به تو نظر دارد در غیر این صورت در مغازه‌اش می‌ماند. من و فرزندان عمویم مثل خواهر و برادر بزرگ شده بودیم و آنچه وحید می‌گفت صحت نداشت. این اواخر حتی چندین‌بار مرا در خانه حبس کرد تا این که بعد از ۲۱ روز زندگی مشترک تصمیم خودم را گرفتم، که این زندگی دیگر نمی‌تواند ادامه پیدا کند.

اسلاید۱ :

عشق ۲۱ روزه

اسلاید ۲:

معیارهای لیلا برای انتخاب وحید چیست؟

اسلاید۳:

او می‌گوید:

وحید مرد جذابی است.

از او خوشم آمده بود. وقتی به طرفم آمد و از من خواست شماره تلفنم را به او بدهم قبول کردم.

خواستگاری او را قبول کردم چون عاشقش شده بودم.

اسلاید ۴:

او ابتدا دلبسته و عاشق شده بعد اقدام به ازدواج کرده است.

«جلوه ظاهری» چشمان لیلا را پر می‌کند و از «چهره باطنی» غافل می‌ماند.

توضیح: اگر چه زیبایی جسمانی ایجاد علاقه می‌کند بعد از مدتی عادی می‌شود و آنچه موجب پایداری و استواری زناشویی است شخصیت، منش، فضایل روحی و روانی زوجین می‌باشد. دوستی‌‌های قبل از گزینش همسر راه عقل را مسدود و چشم واقع‌بین انسان را کور می‌سازد و اجازه نمی‌دهد یک تصمیم صحیح و به دور از اشتباه گرفته شود. کسانی که به صورت آنی تصمیم به ازدواج می‌گیرند اصولاً دچار مشکل می‌شوند و علت این امر عدم توجه طرفین به آینده‌نگری است. افرادی که تصمیم به ازدواج دارند قبل از عشق و علاقه باید به شناخت متقابل توجه کنند تا مشکلات بعد از تشکیل زندگی به حداقل برسد. همواره به دنبال فردی باشید که از لحاظ شخصیت، منش، خلق‌و‌خو طرز تفکر خوب و مثبت باشد نه این‌که از جذابیت، شهرت و زیبایی برخوردار باشد.

اسلاید۵:

لیلا می‌گوید:

بعد از ازدواج بود که من متوجه شدم وحید قبلاً با دختران زیادی دوست بوده است.

توضیح: کم نیستند کسانی که فریب رنگ و روی آشکار را می‌خورند، اما بعدها متوجه عفونت‌ها، گنداب‌ها و هرزگی‌هایی می‌شوند که در ورای ظاهر آراسته نهان است. این ازدواج‌ها بر اساس احساسات، ظواهر، نگاه سطحی بدون تعقل و با بی‌توجهی به آینده و بدون سنجیدن شرایط برای طرفین تحقق می‌یابد که بعد از مدتی کمرنگ و حقایق روشن می‌شود.نتایج تحقیقات در خصوص ازدواج‌هایی که مبنای آن عشق‌های خیابانی و اینترنتی و دوستی‌های کاذب است نشان می‌دهد ۹۰ درصد اینگونه ازدواج‌ها به دلیل خلاء آموزش گزینش همسر مناسب در قالب مهارت‌های زندگی برای جوانان و عدم توجه آنها به سنخیت فرهنگی، ظاهری، عقیدتی، اجتماعی و مالی به طلاق منجر می‌شود.

اسلاید۶:

تأثیر سن در میزان موفقیت در ازدواج:

خانواده من معتقد بودند وحید خیلی سنش کم است و پسرجوانی در این سن نمی‌تواند یک زندگی را اداره کند.

اسلاید ۷ :

دقت کنید:

ازدواج‌های پیش‌رس چون بر پایه آگاهی و درک کافی بنا نگشته بنیانی متزلزل دارد و حتی اگر به جدایی نینجامد مملو از سوءرفتارها، کج خلقی‌ها و بهانه‌جویی‌های کودکانه‌ای است که چیزی جز ناپختگی و نابردباری علت آن نمی‌باشد.

توضیح: کسانی که در سنین پایین‌تری اقدام به ازدواج می‌کنند به دلیل عدم برخورداری از آگاهی و تجربه کافی، فقدان بلوغ فکری، ناپختگی و عدم دقت در انتخاب همسر تصمیم‌گیری بر پایه احساسات و عواطف، پس از گذشت مدت کوتاهی و لمس واقعیت‌ها و مسوولیتهای زندگی مشکلات متعددی را پیش روی خود می‌بینند و چون سن پایینی دارند خیلی سریع به فکر تجربه جدیدی می‌افتند و چه بسا طلاق نیز عجولانه و تحت تأثیر احساسات رخ می‌دهد.

این زوج در سنی هستند که تازه تجربه کردن و عاشق شدن را باید فراگیرند یک پسر ۲۰ساله که تازه وارد جامعه شده به طور طبیعی روابط جدیدی را تجربه می‌کند و در این روابط ممکن است احساس کند عاشق شده و شخصی مناسب برای ازدواج را پیدا کرده در صورتی‌که این طور نیست و او دچار یک احساس زودگذر شده است و تصمیماتی که در این زمان گرفته می‌شود از روی عقل و تفکر نبوده بلکه از روی احساس است.

اسلاید۸ :

اصلی‌ترین دلیل لیلا برای جدایی:

او می‌گوید:

– وحید مرد شکاکی است.

– او به همه چیز شک دارد و از کوچک‌ترین رفتاری که به نظرش ناخوشایند است برای ساختن داستانی استفاده می‌کند.

– هرجا می‌رفتیم مراقب من بود و مرتب تذکر می‌داد لباسهایم را مرتب کنم.

– وقتی وارد رستوران می‌شدیم اجازه نمی‌داد خدمتکار مرد نزدیک میزمان شود.

– هر موقع که من تنها بودم با عصبانیت از من می‌خواست تا آنچه در این مدت اتفاق افتاده برایش بگویم.

– یک روز عمویم ما را مهمان کرده بود. وقتی به آنجا رفتیم وحید از این که پسر عمویم در خانه بود عصبانی شد و گفت که او نسبت به تو نظر دارد در غیر این صورت در مغازه‌اش می‌ماند.

– این اواخر حتی چندین بار مرا در خانه حبس کرد و…

اسلاید۹:

چرا وحید چنین رفتاری دارد؟

پاسخ:

یکی از دلائل این رفتار ارتباطات نامشروع او با دختران متعدد قبل از ازدواج است.

توضیح: آشنایی وحید و لیلا بر اثر آشنایی در یک مهمانی است. دختران و پسرانی که بر اثر آشنایی در خیابان یا محیط‌های دیگر و ایجاد علاقه و دوستی بین آنها به ازدواج اقدام می‌کنند در زندگی آینده دچار بی‌اعتمادی می‌شوند. چون وحید خودش ارتباطات متعدد با دیگران را تجربه کرده است این احتمال را می‌دهد که شاید همسرش نیز با شخص دیگری پیش از ازدواج رابطه داشته باشد. لذا اولین پایه‌های ظن و بدبینی شکل می‌گیرد. این فکر همیشه برای او آزاردهنده است و در روابط و تصمیم‌های زندگی نیز خود را به صورت‌های مختلف نمایان می‌سازد.

اسلاید ۱۰:

دلیل دیگر…

وحید دارای نوعی بیماری روانی است. یک نوع سوءظن…

توضیح: بعضی از بیماریهای پنهان روانی وجود دارد که افراد عادی قادر نیستند متوجه آن شوند بهتر است زوجین قبل از ازدواج چندین جلسه نزد مشاور بروند. مشاوران می‌توانند مهارت برقراری ارتباط با یکدیگر و بالا بردن حس اعتماد به نفس نسبت به هم را به زوجین بیاموزند. این بیماری با کمک گرفتن از روانپزشک قابل کنترل و تا حد زیادی درمان می‌شود.

اسلاید ۱۱:

آیا لیلا بهترین راه حل را انتخاب کرده است؟
خیر

توضیح: بزرگترین اشتباه لیلا، تعجیل در ازدواج و گزینش همسر بدون شناخت کافی از اوست. این اشتباه با تصمیم عجولانه دیگری تکرار می‌شود در حالی‌که او می‌تواند این مشکل را با افراد متخصص در میان بگذارد و چنانچه مشکل روانی همسرش در حد قابل کنترل و حتی درمان باشد به زندگی خود در شرائط بهتری ادامه دهد. نهایتاً اگر مواجه با عدم درمان شد به طلاق و جدائی بیندیشد.

اسلاید۱۲:

راه حل او چیست؟

  • او می‌تواند توافق وحید را برای مراجعه به یک پزشک متخصص جلب کند و نسبت به درمان وحید اقدام نماید.
  •  چنانچه همسرش حاضر به مراجعه به پزشک نشد به تنهایی با پزشک متخصص مشورت نموده نحوه برخورد با همسر خود را آموزش ببیند.

اسلاید ۱۳:

اگر لیلا درخواست طلاق کند چه راهی را باید برود؟

اسلاید۱۴:

چنانچه وحید با درخواست لیلا موافق باشد:

با تقدیم دادخواست طلاق توافقی به دادگاه مجبور است با گذشت بسیاری از حق و حقوق خود و مطابق آنچه همسرش می‌خواهد راضی شود.

اسلاید۱۵:

چنانچه وحید با درخواست لیلا موافق نباشد:

باید دادخواست طلاق به علت عسروحرج (موضوع بند ماده ۱۱۳۰قانون مدنی) و یا طلاق و اذن اعمال وکالت به علت تحقق بند ۳عقد نامه نکاحیه به دادگاه ارائه دهد.

توضیح: اثبات عسروحرج ناشی از بیماری روانی زوج (سوء ظن) بسیار مشکل و سخت است و راه طولانی و پرپیچ و خمی دربردارد که موفقیت در آن نیز قابل پیش‌بینی نیست و در صورتی که لیلا و وحید تمامی شروط ضمن عقد مندرج در دفترچه‌های نکاحیه را قبول و امضاء کرده باشند نیز، چون قید بیماری روانی بند۳  می‌باشد اثبات با مشکل مواجه خواهد شد. لذا لیلا به خاطر انتخابی سطحی و بدون شناخت باید سال‌ها گرفتار راهروهای دادگاه‌های خانواده باشد تا زمانی که بتواند ادعای خود را ثابت نماید.

اسلاید ۱۶:

هشدار:می‌توان از آغاز راهی رفت که به تلخی طلاق و گرفتاری در کوه مشکلات نینجامد، و آن حسابگری و تعقل در آغاز کار است.

 

برگرفته از سایت : پایگاه اطلاع رسانی دادگستری کل استان قم

فرید خدائی فر
vakil@vakil.net
بدون دیدگاه

ارسال دیدگاه

رفتن به نوار ابزار