30 خرداد من همسر میخواستم نه مادر !
من و سیما زندگیمان را خیلی عاشقانه شروع کردیم. سیما دختر بسیار خوبی بود و در آن زمان تنها دختری بود که میتوانست مرا خوشبخت کند، زمانی که ما تصمیم به ازدواج گرفتیم خانوادهام به خاطر این که سیما ۱۱سال از من بزرگتر بود با این ازدواج مخالفت کردند و حتی مرا از خانه طرد کردند. پدرم میگفت این زندگی آخر و عاقبت خوبی ندارد و به بنبست میرسد. اما من اصرار کردم و هزینههای آن را هم پرداختم.
زمانی که عاشق سیما شدم ۱۹سال بیشتر نداشتم. او نه تنها زن زیبایی بود بلکه رفتار و شخصیت فوقالعادهای داشت و من که همیشه دلم میخواست با زنی مثل سیما زندگی کنم، به او پیشنهاد ازدواج دادم و سیما هم پذیرفت.
خانواده سیما هم معتقد بودند ما در زندگیمان به بنبست میرسیم، اما سیما هم برای این که به هم برسیم خیلی پافشاری کرد و سرانجام ما به هم رسیدیم.
ما خیلی خوب با هم زندگی میکردیم، هیچ مشکلی نداشتیم و با تولد اولین فرزندمان زندگیمان شیرینتر و همه چیز بر وفق مراد شد. وقتی پسرم به دنیا آمد پدرم خیلی خوشحال بود، برای این که نوهاش به سختی نیفتد و مشکلی برایش پیش نیاید به من گفت که میتوانم در طبقه دوم خانهاش ساکن شوم. این که در خانه پدرم باشم، برایم امتیاز بزرگی بود، ندادن اجاره خانه میتوانست هزینههای ما را تا حدود زیادی کم کند، وقتی به خانه پدرم رفتم مادرم در نگهداری از بچه به سیما کمک میکرد و هر دوی ما میتوانستیم کار کنیم و وضع مالیمان خیلی بهتر شد.
خانواده سیما هم رفتارشان تغییر کرد. آنها هم به ما کمک میکردند و در واقع هر دو خانواده به این نتیجه رسیده بودند که زندگی ما خیلی خوب است و فاصله سنی نتوانسته مشکلی برایمان به وجود آورد. ما حتی پس از به دنیا آمدن فرزند دوممان هم زندگی خوبی داشتیم. سیما خیلی پرانرژی و مهربان به فکر من و بچهها بود و با صبوری تمام زندگی را اداره می کرد. همه چیز خیلی خوب پیش می رفت تا ۳سال پیش که همه چیز تغییر کرد.
سیما حالا ۵۰سال و من ۳۹سال داریم او خیلی بیحوصله و بهانهگیر شده است و مرتب فحاشی و گله میکند و هر بار که میخواهم حرفی بزنم به من بیتوجهی میکند. و به من میگوید که از او فاصله بگیرم. همسرم آرتروز مفاصل و بیماریهای دیگری دارد که او را کمحوصله کرده است. هر بار که سعی میکردم با سیما صحبت کنم بیتوجه از کنارم میگذشت و میگفت که تو بیتجربه هستی و نباید در مورد مسایل مهم صحبت کنی. بیشتر سیما در مورد مسائل مهم تصمیم میگرفت. او به من میگفت که چون سنش از من بیشتر است بهتر میتواند تصمیم بگیرد. من هم حرفش را میپذیرفتم. زمانی که سنم بیشتر شد و اطرافیانم را دیدم که چطور همسرانشان با آنها رفتار میکنند، کمکم تحملم تمام شد و نتوانستم رفتار همسرم را تحمل کنم. بچهها بیشتر از سیما حرفشنوی داشتند و او را فردی که در خانه تصمیمگیرنده است میشناختند. آنها برای اجازه گرفتن یا مشورت کردن هیچ وقت پیش من نمیآمدند. سیما طوری در خانه رفتار کرده بود که بچهها هیچ ارزشی برای من قایل نبودند و حتی بعضی وقتها به من بیاحترامی هم میکردند. با خود تصمیم گرفتم اقتدار بیشتری در خانه نشان دهم و اختیار زندگیام را در دست بگیرم اما سیما که به این مسأله عادت نداشت و همیشه حرف خود را به کرسی نشانده بود پرخاشگری و فحاشی میکرد و گاهی وسایل خانه که نزدیکش بود به سمت من پرتاب میکرد که حتی چندینبار موجب زخمی شدن صورت و دستانم شد.
بیتوجهی او باعث شد که من احساس کردم او دیگر مرا دوست ندارد. من نمیتوانم این رفتار را تحمل کنم و میخواهم با کسی زندگی کنم که مرا دوست داشته باشد و به من توجه کند. زمانی که من و سیما با هم ازدواج کردیم من فقط ۱۹سال داشتم، اما حالا ۳۹ساله هستم و ۲فرزند بزرگ دارم و میتوانم برای خودم تصمیم بگیرم. من در شرایطی هستم که دیگر نمیتوانم این زندگی را تحمل کنم. سیما هم با طلاق مشکلی ندارد او میگوید اگر من مهریهاش را بپردازم حاضر است جدا شود و هیچ مخالفتی ندارد و من از بس از این زندگی عذاب میکشم حاضرم مهریه را بدهم و خودم را خلاص کنم. به همین جهت برای طلاق توافقی اقدام کردیم. بچهها هم چون بزرگ هستند خودشان میتوانند تصمیم بگیرند که با کدام یک از ما زندگی کنند.
اسلاید ۱:
اسلاید۲:
زمانی که من عاشق سیما شدم ۱۹سال داشتم و او ۱۱سال از من بزرگتر بود.خانواده من و سیما معتقد بودند ما در زندگیمان به بنبست میرسیم اما ما پافشاری کردیم و سرانجام هم به هم رسیدیم.
اسلاید۳:
اولین آسیب جدی زندگی مسعود و سیما اختلاف زیاد سنی است.
تفاوت زیاد سنی با خود تفاوتهای وسیع اجتماعی، فرهنگی و جهانبینی را به همراه خواهد آورد و در بقای زوجیت و سعادت زناشویی تأثیر خواهد گذاشت.
توضیح: انتظارات و شیوه نگرش اشخاص در سنین مختلف فرق میکند. تناسب سن میان زن و مرد آن دو را از نظر نیازها و علایق به هم نزدیکتر میکند و طبیعتاً در چنین شرایطی توقعات و انتظاراتشان از یکدیگر نیز واقعبینانهتر خواهد بود. وقتی در خصوص نیازهای جنسی تشابه بیشتری در زن و مرد وجود داشته باشد بهتر میتوانند به نیازهای طبیعی یکدیگر پاسخ دهند. تجربه نشان داده ریشه بسیاری از اختلافات خانوادگی در اختلاف سن است که به دلیل بیتجربگی و عدم درک متقابل در زندگی زناشویی میباشد.
دختران به لحاظ جسمی و فکری زودتر از پسران به بلوغ میرسند و همین مسئله باعث میشود آنها در یک دوره خاص با تیزبینی بیشتری بتوانند تصمیم بگیرند. در این مورد زن از شوهر به لحاظ عقلی برتر خواهد بود و این مسئله مشکلات روحی فراوانی را برای مرد با سن کمتر به وجود میآورد.
اسلاید ۴:
به آنچه مسعود در مورد سیما میگوید توجه کنید!!
سیما حالا ۵۰سال دارد. او خیلی بیحوصله و بهانهگیر شده است و مرتب فحاشی و گله میکند.
اسلاید۵:
درصد بالایی از جداییها در سنین بالا به خاطر تغییرات فیزیکی است که در زوجین به وجود میآید. این افراد به علت تحلیل قوای جسمانی و روانی توان انجام بسیاری از فعالیتها را از دست میدهند.
توضیح: این مشکلات در زوجهایی که مرد یا زن از همسرش بسیار بزرگتر است بیشتر دیده میشود. یکی غالباً فعال و دیگری زودتر خسته میشود و به همین علت از طرف همسر جوان متهم به کمکاری، بیمسوولیتی و تنبلی میشود. مرد جوان همچنان احساس جوانی میکند اما همسرش به سنی رسیده که به علت تحلیل قوای جسمانی احتیاج به آرامش و آسایش دارد و دیگر نمیتواند پابهپای همسرش شاد باشد.
اسلاید۶:
او میگفت: تو بیتجربه هستی و نباید در مورد مسائل مهم صحبت کنی، سیما همیشه در خانه تصمیمگیرنده بود. سیما طوری رفتار کرده بود که بچهها هیچ ارزشی برای من قایل نبودند و بیاحترامی میکردند.
توضیح: تفاوت سنی زیاد باعث میشود زن و شوهرها نتوانند به خوبی یکدیگر را درک کنند و این مسأله زمینهای است که شخص ارزش لازم را به نظرات فرد کوچکتر ندهد یا طرف مقابل بیش از اندازه احساس کوچکی نماید و همیشه در حال اضطراب و تشویش باشد. فرد بزرگتر احساس میکند باید فرد کوچکتر را تربیت کند و حال آنکه او انتظار دارد که با همسر زندگی کند نه آنکه همسر وی نقش پدر و مادر را به عهده گرفته به امر و نهی مبادرت نماید.
اسلاید۷:
فکر کنید:
- آیا تنها راه حل زندگی مسعود و سیما جدائی و طلاق است؟
- آیا آنها میتوانند مشکل خود را به طرق دیگری حل کنند؟
آری
توضیح: برای حل هر مشکلی ابتدا باید عوامل به وجود آمدن آن را بررسی کرد و سعی نمود آن دسته از عواملی را که میتوان از بین برد، رفع کرد. اولین اشتباه سیما و مسعود اختلاف زیاد سنی به ویژه کوچکتر بودن مسعود نسبت به همسرش میباشد. رفتارهایی که پس از گذشت ۱۱سال از آنها سر میزند نتیجه طبیعی اختلاف سن آنهاست. لکن میتوان با مدیریت صحیح آثار ناشی از این اشتباه را به حداقل رساند.
اسلاید۸:
دومین آسیب جدی زندگی مسعود و سیما:
عدم ارتباط کلامی و منطقی بین آن دو است.
اسلاید۹:
مسعود میگوید:
- * در سن ۵۰سالگی سیما خیلی بیحوصله و بهانهگیر شده است. مرتب فحاشی و گله میکند.
- * هربار که میخواهم حرفی بزنم به من بیتوجهی میکند و از من میخواهد از او فاصله بگیرم.
- * با خود تصمیم گرفتم اقتدار بیشتری در خانه نشان دهم اما چون سیما به این مسأله عادت نداشت پرخاشگری و فحاشی میکرد و چندبار موجب زخمی شدن من شد.
اسلاید۱۰:
مسعود باید توجه کند که:
سن سیما به ۵۰رسیده و قوای جسمی و جنسی او تحلیل رفته است و از بیماری آرتروز مفاصل رنج میبرد.
اسلاید۱۱:
نکته:اگر ارتباط مهمترین رکن هر رابطه زناشویی است مشاجره میتواند از مخربترین ارکان آن به حساب آید.
اسلاید ۱۲:
و سیما باید در نظر داشته باشد که:
- * ازدواجی که در آن زن و شوهر دارای انتظارات متضاد و خواستههای غیرقابلانعطاف باشند شانسی برای موفقیت ندارد.
- * باید به گونهای رفتار کند که مسعود احساس نکند مورد بیمهری، بیاحترامی و بیتوجهی قرار گرفته است.
- * این قانون را بپذیرد که در مذاکرات زوجین نباید این چنین باشد که همواره یک فرد برنده و فرد دیگر بازنده گردد چون آن دیگر مذاکره نیست بلکه تحکم و و سلطهگری است.
اسلاید۱۳:
وهر دو باید بدانند:
با برچسب زدن و ناسزا گفتن تنها از منطق فاصله میگیرند.
اسلاید ۱۴:
ارتباط غیر موثر:
عمدتاً با سرزنش خود شخص، افکار وی و کاهش عزت نفس همراه است.
واکنشها به صورت پرخاشگرانه به معنای «من مهم هستم ولی تو مهم نیستی» و یا انفعالی به معنای «تو مهم هستی ولی من مهم نیستم» بروز میکند.
توضیح: چنانچه یکی از زوجین غالباً خود را ذیحق بداند و ارزشی برای طرف مقابل خود قائل نباشد رفتارهای پرخاشگرانه از خود بروز میدهد و با تمامی رفتار خود به نحو سرکوبگرانه درصدد القاء این مطلب است که « من مهم هستم ولی تو مهم نیستی»
مانند رفتاری که سیما نسبت به مسعود دارد و همواره خود را در مرتبه بالاتری احساس میکند. در صورتی که یکی از زوجین دائماً از طرف مقابل مورد سرکوب قرار گیرد با نوعی سرخوردگی مواجه شده، در مشاجرات فیمابین دچار برخوردی انفعالی میشود و سعی در این دارد که به گونهای کمبودهای مطرح شده خود را به شکل اعتراض بیان کند که اغلب مواجه با برخورد شدیدتر طرف مقابل شده نتیجه مثبتی نخواهد گرفت.
اسلاید ۱۵:
دقت کنید…
در ارتباط موثر:
واکنش؛ قاطعانه، آشکارا، صادقانه، محترمانه و بهجا است؛ به این معنا که:
«من مهم هستم، تو هم مهم هستی»
زوجین باید خواستههای خود را بشناسند و آن را به بهترین شکل بین خود مطرح کنند و توجه داشته باشند که:
این انتظار که دیگران نیازها و خواستههای آنها را بدانند صحیح نیست بلکه باید با گفتگوی موثر فرصت شناخت به وجود آورند.
اسلاید ۱۶:
سومین آسیب جدی زندگی مسعود و سیما:
رفتارهای مادرانه سیما نسبت به مسعود است.
توضیح: رفتارهای مادرانه همسر برای مرد خوشایند نیست و بسیاری از مواقع زنان با راهنمایی یا خواسته و یا انتقاد از مرد موجب رنجش او میشوند.
اسلاید ۱۷:
سیما باید به رفتار خود نسبت به مسعود بیشتر بیندیشد.
آیا سیما به حرفهای مسعود گوش میدهد و او را درک میکند و همانگونه که هست او را میپذیرد یا روش سرکوب و تحکم و سلطه را پیشه میسازد و مدام او را زیر سوال میبرد و در مقابل او جبهه میگیرد؟
اسلاید ۱۸:
نکته:یکی از نشانههای ضروری یک رابطه سالم محبت کردن به یکدیگر است نه تحکم همراه با کنترل.
اسلاید ۱۹:
آیا سیما همواره زیباییها و خوبیهای مسعود را میبیند و یا تنها بر روی اشتباهات و نقاط ضعف او متمرکز میشود و او را به دلیل کمی سن و اشتباهاتش مواخذه و سرزنش میکند؟
اسلاید ۲۰:
نکته:تحقیر مرد باعث احساس بیهودگی در او میشود و او را به انجام رفتارهای بچهگانه و سخیف وا میدارد و به پافشاری بیشتر در قبال مطالباتش میکشاند.
توضیح: مسعود در واکنش نسبت به رفتارهای تحقیرآمیز سیما عنوان میکند که «با خود تصمیم گرفتم اقتدار بیشتری در خانه نشان دهم» این عکسالعمل مسعود موید این معنا است که او احساس بیهودگی و بیارزشی میکند و برای التیام این احساس تصمیم به اقتدار میگیرد که حال باید روشهای اعلام اقتدار وی را بررسی کرد. او در ادامه میگوید «… چون سیما به این مسأله عادت نداشت پرخاشگری و فحاشی میکرد و چند بار موجب زخمی شدن من شد» چه بسا مسعود برای نشان دادن اقتدار خود رفتارهای ناگهانی و غیرقابل پیشبینی از خود نشان دهد و به یکباره میخواهد نظامی را که طی سالها ایجاد شده در اندک زمانی به هم بریزد که این خود موجب عکسالعمل شدید سیما شده و مسعود در رسیدن به هدف خود با شکست مواجه شده دچار سرخوردگی بیشتر میشود.
اسلاید۲۱:
تنها راه حل:
سیما و مسعود میتوانند با کمک یک مشاور متخصص به گفتگو بنشینند و زندگی و روابط خود را بازسازی نمایند و به جای ارتکاب اشتباهی دیگر و انتخاب طلاق بدون خودبینی به فکر تربیت فرزندانشان در محیطی آرام باشند.
برگرفته از سایت : پایگاه اطلاع رسانی دادگستری کل استان قم.
بدون دیدگاه