نگاهی به موضوع دیه زن و مرد در اسلام

نگاهی به موضوع دیه زن و مرد در اسلام

مساله” برابری یا نابرابری دیه زن و مرد مسلمان” یکی از مسایل بحث برانگیزی است که امروزه درجوامع بشری مورد توجه قرار گرفته است . بر اساس فتوای مشهور فقهاء دیه زن نصف دیه مرد است ودیه غیرمسلمان را نیز کمتر از دیه مسلمان می دانند . (گرچه در مقدار آن میان فقهای شیعه و اهل سنت اختلاف است) ودر جراحات بر این باورند که زن و مرد تا یک سوم دیه برابرند و بیش از آن دیه زن نصف می شود .

قانون مجازات اسلامی ایران نیز براساس فقه امامیه نظریه فوق را تایید می نماید . (ماده ۳۰۰ قانون.مجازات.اسلامی )

معنی لغوی و اصطلاحی دیه

دیه مفرد دیات است ، دیه از ریشهء « ودی» به معنای راندن و رد کردن است ، دیه مصدر است و در اصل « ودی» بوده که واو آنرا حذف کرده ودرعوض « ه» به آخرآن افزوده اند. درمبانی تکمله المنهاج آمده است : دیه مالی است که درصورت وقوع جنایت برنفس و یا اعضای بدن ویا ایراد جرح باید ادا شود . آقای دکترگرجی درکتاب ارزشمند دیات خود ( که طرح پژوهشی اجراشده بوسیله او و همکارانش بوده است ) می نویسد دیه مالی است که پرداخت آن به سبب قتل و یا جنایت بر نفس ویا عضو برعهدهء جانی و یا قائم مقام اومی باشد و باید آنرا به مجنی علیه ویاولی او ادا کند .

ماده ۱۵ قانون مجازات اسلامی درتعریف دیه می گوید : دیه مالی است که از طرف شارع برای جنایت تعیین شده است . ماده ۲۹۴ همین قانون درتکمیل این تعریف گفته است : دیه مالی است کـه بـه سبب جنایت بر نفس یا عضو به مجنی علیه یا به ولی یا اولیای دم داده می شود .

در ذیل به بخشی ازنظرات مقام معظم رهبری پیرامون دیه می پردازیم :

  • “اسلام هیچ فرقی بین زن و مرد نمی بیند.جنسیت زن و مرد،کوچکترین تأثیری ندارد،… نه در جوهر انسانیت آنها تفاوت و اختلافی وجود دارد، نه در حقوق اساسی آنها هیچ گونه اختلاف و تفاوتی هست ،او هم آزاد است ،این هم آزاد است، او هم حق انتخاب دارد،این هم حق انتخاب دارد،او هم تکلیف دارد،این هم تکلیف دارد،او هم می تواند درجات عالی انسانی را طی کند،این هم می تواند طی کند، او هم حق فرا گرفتن علم را دارد، این هم حق فراگرفتن علم را دارد، تکالیف الهی که فرصت های عروج انسانند و به وسیله این تکالیف است که انسان می تواند عروج پیدا کند، هم بر او، هم براین واجب است، همه این ها بدون هیچ گونه تفاوتی، در مقابل زن و مرد یکسان گشوده است، لذا شما ملاحظه می کنید که قرآن در موارد زیاد، زن و مرد را با هم می آورد :

( ان المسلمین والمسلمات والمؤمنین والمؤمنات والقانتین والقانتات والصادقین والصادقات والصابرین والصابرات والخاشعین والخاشعات والمتصدقین والمتصدقات والصائمین والصائمات والمحافظین فروجهم والحافظات والذاکرین الله کثیراً والذاکرات اعدالله لهم مغفره و اجرا عظیماٌ )

همانا خداوند برای مردان و زنان مسلمان ،مردان و زنان مؤمن، مردان و زنان مطیع امر الهی، مردان و زنان راستگو، مردان و زنان شکیبا، مردان و زنان متواضع، مردان و زنان انفاقگر، مردان و زنان روزه دار، مردان و زنان مسلط بر امیال جنسی و مردان و زنانی که پیوسته مشغول به اذکار الهی هستند، برای همه ی اینها آمرزش و پاداشی والا و ارزشمند آماده فرموده است .

اینجا مردها نمی توانند بگویند که ما این امتیاز یا این ترجیح را داریم، یا زن بگوید که چرا به مرد این ترجیح داده شده است،نخیر. در همه اینها زن و مرد یکسان مورد ملاحظه ی الهی قرار میگیرند

یا حتی در مواردی شما می بیند خدای متعال برای این که نمادی در مقابل چشم بشر قرار بدهد، یک زن را انتخاب می کند، این معنا دارد. در مقابل آن مردم جاهلی که خیال می کردند بین زن و مرد فرقی هست، قرآن می گوید : ( و ضرب الله مثلا للذین امنوا امراه فرعون ) زن فرعون را به عنوان نمونه مؤمنان مثال می زند .

می توانست حضرت موسی را مثال بزند، اما زن فرعون را مثال می زند ( اذا قالت رب ابن لی عندک بیتا فی الجنه ) هنگامی که گفت : پروردگارا نزد خود در بهشت خانه ای بنا کن . در طرف بدی هم همین طور است : ( و ضرب الله مثلا للذین کفروا امراه لوط ) زن نوح و زن لوط را به عنوان نمونه های بدی مثال می زند ، یعنی در میدان های انسانی و تکامل و تعالی از طرف عروج و سقوط از طرف تکالیف و حقوق هیچ تفاوتی بین زن و مرد نیست اینها دو موجود انسانی هستند .

منظر دوم نگاه به دو جنس از دیدگاه واقعیت های دو جنس است. برای این دو جنس واقعیت هایی وجود دارد، مثلا شیر دادن به بچه یک تکلیف بر دوش زن است، یا فرض بفرمایید حضانت کودک یک تکلیف و یک حق است، هم تکلیف است هم به یک معنا حق است که مربوط به زن است . یا مثلا نان آوری خانواده یک تکلیف بر دوش مرد است،زن اگر همه ثروت دنیا را هم داشته باشد، وظیفه ندارد که مخارج خانه و هزینه های زندگی را از جیب خودش بدهد، مرد باید این کار را بکند.

این ها ناشی از واقعیت های دو جنس است، یعنی خدای متعال این دو جنس را برای مصالحشان، برای بقای نسل برای آبادانی این عالم، برای اداره صحیح عالم طبیعت به دو گونه مختلف جسمانی و احساسی آفریده است .یکی از چیزهایی که عامل تفاوت زن و مرد است، مسئله ی مال و اقتصاد است که در جاهایی این تاثیر می گذارد اما در مسئله قصاص دو چیز وجود دارد :اول جان در مقابل جان است.

در این جا بین این دو جنس هیچ تفاوتی وجود ندارد زن مرد را بکشد باید قصاص بشوند، هرگز گفته نمی شود که اگر مرد زن را کشت، حکمش چنین است، اگر زن مرد را کشت حکمش چنان است، نخیر هر دو حکمشان قصاص است و باید قصاص بشوند، یعنی از دیدگاه اهمیت نفس ( من قتل نفسا…فکانما قتل الناس جمیعا ) کسی که فردی را به قتل برساند، پس مانند آن است که همه مردم را کشته است.

هیچ فرقی بین زن و مرد نیست. ( اما از جنبه مالی بین زن و مرد اختلاف وجود دارد، چون برای مرد یک امتیاز مالی قرار داده شده است، این امتیاز مالی که برای مرد قرار داده شده، در مقابل تکلیف مالی ای است که بر دوش مرد وجود دارد، نه در امر خانواده بلکه چون تولید مال و ثروت عمدتاً به وسیله مرد انجام می گیرد، این ربطی به ارزش انسانی ندارد. آدم ها متناسب با کار انتخاب می شوند. مرد برای ورود در میدان های اقتصادی و مالی است، نه این که زن حق ندارد، چرا ولی زن گرفتاری دارد، زن زایمان دارد، شیر دادن دارد، ظرافت جسمانی دارد، ظرافت احساسی دارد، این ها در ناحیه ی مالی و اقتصادی و فعالیتهای مربوط به این ها، برای زن محدودیت هایی را ایجاد می کند، اما مرد این محدودیت ها را ندارد، اصلاً برای این است که بار مسائل اقتصادی را بر دوش بکشد.

بنابراین در امر دیه، بین دیه مرد و زن تفاوت وجود دارد، اما نه به خاطر این که قیمت مرد بیشتر از زن است، نه، قصاص در مورد همه هست نفس در مقابل نفس اما چون در میدان مسائل مالی، مرد عمدتاً فعال و منشا مال و ثروت تولید است، دیه او با زن متفاوت است.البته همه اینها مبنی بر غلبه است، والا ممکن است زنی هم خلاف این قاعده پیدا بشود. در زمان ما و درگذشته هم بوده، اما این ها موارد غالبی نیست. احکام عمومی بر اساس موارد نادر وضع نمیشود بر اساس غلبه و موارد غالب وضع می شود. بنابراین از لحاظ جنبه انسانی قضیه که ارزش نفس است- زن و مرد یکسانند، اما از جهت مالی و مادی که به نقش عمومی مرد در زمینه تولید ثروت مربوط می شوداین ها با هم متفاوتند

 

باتوجه به موارد فوق می توان گفت بطور کلی اسلام نسبت به زن و مرد و همه خلایق یک دید واقع بینانه و متکی بر فطرت و طبیعت و نیازهای حقیقی دارد و از آیات قرآن استفاده می شود که سخنان و احکام خداوند حق و عادلانه است و نسبت به بندگان در تکوین و تشریع ظلم نکرده است : ( و ما ربک بظلام للعبید ) و پروردگارت هرگز به بندگان ستم نمی کند .

اساسا مقررات قصاص و دیه زن و مرد در نظام حقوق اسلامی با دیگر مقررات موجود در این نظام ارتباط نزدیک دارد و مانند تکه های یک پازل یکدیگر را کامل می کنند و تغییر برخی از این مقررات موجب ناهماهنگی در این نظام حقوقی می شود. زیرا در نظام حقوقی اسلام مسؤلیت اقتصادی خانواده به عهده مرد است و مشروط نمودن قصاص در برابر زن به پرداخت نصف دیه مرد یا تعیین دیه زن به میزان نصف دیه مرد در ارتباط کامل با این مسئله است .

از این رو تاثیر زمان و مکان در این حکم و تغییر آن ، مستلزم تغییر و تحول در سایر حقوق و وظایف زن و مرد است ، از جمله این که زن نیز بسان مرد موظف به کار کردن برای تامین هزینه زندگی مشترک باشد ، زن در هنگام ازدواج مهریه نگیرد و … این تغییر و تحول را اکثریت قریب به اتفاق زنان مسلمان نمی پسندند و شارع مقدس نیز آن را نمی پذیرد. زیرا تکالیف سنگینی بر زن تحمیل میشود و این با دیدگاه اسلام نسبت به خانواده و جامعه ناسازگار است. اسلام منع نمی کند که اگر زنی توان و تمایل داشت در فعالیت اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی شرکت کند، یا در تامین هزینه زندگی مشترک به همسرش یاری رساند، لیکن این بر او واجب نمی نماید تا مبادا به نظام خانوادگی و اجتماعی خللی وارد شود . بر این بنیاد حکم قصاص و دیه زن و مرد در اثر تغییر دیدگاه ها ، حضور پررنگ زنان در عرصه های مختلف اجتماعی و مشارکت داوطلبانه آنان در تامین هزینه زندگی مشترک تغییر نمی پذیرد .

نویسنده: مهتاب نواب نیکو

فرید خدائی فر
vakil@vakil.net
بدون دیدگاه

ارسال دیدگاه