گلچین !

گلچین !

(الدنیا) آنچه که هیچ آفریده در وی نیاساید.

(الدانشمند) آنکه عقل معاش ندارد.

(المحتسب) دوزخی .

(القاضی) آنکه همه او را نفرین کنند.

(الحلال ) آنکه نخورند.

(الحاجی) آنکه دروغ به کعبه خورد.

(البازاری) آنکه از خدا نترسد .

(المجرد) آنکه به ریش دنیا خندد.

( الغوز بالای غوز) مادرزن.

( العشق) کار بیکاران .

( المغبون ) عاشق بی سیم.

(المتواضع ) مفلس .

(الذلیل) وامدار.

( موت الحاضر ) احتیاج  .

(الریش ) دست آویز متفکران .

(الطالب العلم) گرسنه ازلی .

(الگوشه نشین) مفتخور .

(الصوفی) قاطع الطریق .

( الجهل المرکب ) دو صوفی در یک جا.

( الزمستان) آب بینی.

( الفاتحه ) آلت گدائی .

(الصاحب منصب) دزد با شمشیر.

(الخواب) عیش بینوایان  .

(الدعای خیر) احسان ارزان .

(الامید) کشکول فقرا.

رساله تعریفات- عبید زاکانی

فرید خدائی فر
vakil@vakil.net
بدون دیدگاه

ارسال دیدگاه

رفتن به نوار ابزار