بازخوانى حقوق خانواده در پرتو سنت نبوى- قسمت اول

بازخوانى حقوق خانواده در پرتو سنت نبوى- قسمت اول

امروز خانواده یکى از محورى‏ترین نهادهاى اجتماع بشرى است که تاکنون جانشینى براى آن یافت نشده است. نقش کلیدى خانواده در برآوردن نیازهاى عاطفى، فرهنگى، اقتصادى و غیر آن، این نهاد را به عنوان یک نهاد طبیعى بى‏بدیل که از آغاز خلقت همراه بشر بوده، تبدیل نموده است.
از سوى دیگر آسیب‏ها و آفت‌‏هایى که موجب سست شدن بنیاد خانواده شده، توجه محققان را به مطالعه کارکردها و ابعاد گوناگون این نهاد جلب نموده است. اگر قرن حاضر را قرن فروپاشى خانواده در غرب بنامیم گزافه نگفته‌‏ایم، این سیل بنیان کن به مرزهاى کشورهاى غربى محدود نمانده و از طریق وسایل ارتباطى، مهاجرت و … کشورهاى اسلامى و جهان سوم را نیز درنوردیده است. آمار رو به افزایش طلاق در کشورهاى اسلامى مایه نگرانى بسیارى از متفکران و دینداران گردیده است.
تأسف‏انگیزتر اینکه در فرایند صنعتى شدن کشورهاى جهان سوم و ورود ماشین و صنعت از کشورهاى غربى، «جنبش‏‌هاى آزادى زنان» از نوع غربى آن هم وارد این کشورها شده است. ماهیت این جنبش‌‏ها با فرهنگ و تمدن اسلامى ناهمگون است، چرا که در این ایده‏‌ها خدا جایگاهى ندارد. در جامعه و فرهنگى که خدا حضور نداشته باشد، ایثار و فداکارى و مهر و عاطفه و سایر دستورهاى اخلاقى و دینى بى‌‏معناست. دستورهاى اخلاقى چون گذشت و مهرورزى اساس و بنیاد خانواده را تشکیل مى‏دهد. سست شدن بنیاد خانواده نیز دورنماى آینده بشر و ارزش‏هاى انسانى را تار و مبهم مى‏سازد. بر اساس این واقعیت است که گفته‌‏اند: «سست شدن بنیان خانواده در قرن حاضر تهدیدى براى آینده بشریت و ارزش‏هاى انسانى است.»(۱)
این در حالى است که متفکران مسلمان با تکیه بر تعالیم انسان‏‌ساز اسلام تنها راه گریز از آثار سوء و خانمان‏برانداز فرهنگ غرب را پناه بردن به معنویت و اخلاق مى‏دانند.
آمیختن حقوق و اخلاق از امتیازات نظام حقوقى اسلام است که در بحث حقوق خانواده جا گرفته است. آمیختگى فقه خانواده و اخلاق خانواده در اسلام از روى حکمت و تدبیر صورت گرفته است. طبیعت خانواده اقتضاى چنین ترکیبى را دارد. بلکه مى‏توان گفت:نقش اخلاق در خانواده که کانون مهر، ایثار و گذشت است بیش از حقوق مى‏باشد.(۲) با این وصف توجه به حقوق خانواده و ارتقاء جایگاه زن در خانواده از موضوعات مهم مورد توجه محققان، حقوقدانان و فقیهان در کشورهاى اسلامى بوده است تا شاید بتوان از این طریق جلوى سیل مخرب فرهنگ غربى که موجودیت خانواده را در کشورهاى اسلامى تهدید مى‏کند، سد نمود.

از میان روش‏هاى گوناگون انجام اصلاحات در حوزه حقوق خانواده بى‏شک، اصلاح معطوف به کتاب و سنت و به اصطلاح «درون دینى» مطمئن‏‌ترین و بى‌‏نقص‌‏ترین روش‏هاى اصلاح است که ضرورت آن غیر قابل انکار مى‏باشد.این تحقیق در پى آن است که حقوق خانواده و تحوّلات آن را مطالعه کند و این حقیقت را باز نماید که:

اوّلاً: تحول و تطبیق جریانات و نهادهاى اجتماعى با زمان یک ضرورت انکارناپذیر است.

         ثانیاً: این وظیفه اندیشوران و محققان مسلمان است که بهترین و سالم‏ترین نوع اصلاح و تحول را در نهادهاى اجتماعى از جمله نهاد خانواده به کار بندند. به تعبیر دیگر درکشاکش میان سنت و تجدد، ناگزیر از اصلاح و ایجاد هماهنگی میان آن دو هستیم. این اصلاح باید در سایه سنت نبوى باید صورت گیرد، چرا که در سنت نبوى نه تنها اصلاحات تاریخى در حوزه حقوق خانواده و زن انجام شد که بنیادها و روش‏هاى صحیح اصلاح نیز نمایان گردیده است.

خانواده از دیدگاه پیغمبر اکرم(ص)

وحى و سنت نبوى اساساً جدایى‌‏ناپذیرند؛ آنچه در کتاب خدا بر پیغمبر نازل شده است با تبلیغ در جامعه گسترش مى‏یابد و هر چه پیغمبر اکرم(ص) براى مردم مى‏گوید، به حکم «ما ینطق عن‏الهوى ان هو الا وحى یوحى» مورد تأیید و حمایت خداوند جهانیان است.
پس ناگزیریم هر گاه سخن از دیدگاه حضرت محمد(ص) به میان آید به قرآن کریم مراجعه کنیم.

 سفارش به ازدواج:

در اینکه نکاح نهادى است مورد توصیه و سفارش اسلام هیچ تردیدى وجود ندارد.
فقیهان بر استحباب نکاح در اسلام سه دلیل اقامه کرده‏اند: اجماع، کتاب و سنت.(۳)
بر اساس سنت قطعیه تمام مذاهب اسلامى، ازدواج نهاد مقدسى است که سیره رسول خدا(ص) بر آن تأکید بسیار دارد. روایات زیادى از پیامبر در مجامع و منابع روایى شیعه و اهل سنت وارد شده است(۴) که به تعدادى از آنها اشاره مى‏کنیم. پیامبر(ص) فرمود: «ما بنى فى الاسلام احب الى اللَّه عزّ و جل من التزویج؛(۵) هیچ نهادى محبوب‏تر از ازدواج نزد خداوند بزرگ نیست.»
نیز فرموده‌‏اند که هر کس ازدواج کند نصف دینش را حفظ نموده،(۶) ازدواج کنید که در روز قیامت به شما مباهات مى‏کنم(۷) و تأهل گزینید که روزى‏رسان‏تر است.(۸)
از على(ع) روایت شده است: ازدواج کنید که سنت رسول خداست و هم او فرمود: هر کس خواهد از سنت من پیروى کند ازدواج کند و فرزند بخواهد.(۹)
امام صادق(ع) در پاسخ سؤالى که از رفتار شخصى پرسیده بودند که عبادت مى‏کند و غذا و زن و بوى خوش را کنار گذاشته مرقوم فرمود: زن داشتن سنت رسول خدا بود و همواره گوشت و عسل میل مى‏فرمود.(۱۰)
همچنین فرمود: هر کس دوست دارد که خدا را پاک و پاکیزه ملاقات کند، باید زن بگیرد.(۱۱) دو رکعت نماز متأهل برابر با هفتاد رکعت نماز فرد بى‏‌همسر است.(۱۲)

فواید و آثار نکاح:

امام محمد غزالى، فیض کاشانى و ملااحمد نراقى ضمن اشاره به روایات و سنت رسول خدا(ص) فواید بسیارى براى نکاح برمى‏شمارند که به طور خلاصه به آنها اشاره مى‏کنیم.(۱۳)

  •  پیدایش فرزند و بقاى نسل منظور اصلى از تشریح نکاح است.حضرت محمد(ص) فرمود: به زیادى امتم مباهات مى‏کنم و دعاى فرزند صالح تبرک دارد و به واسطه کودکى که بمیرد، طلب شفاعت مى‏شود.
  •  محفوظ ماندن از شیطان و دفع طوفان شهوت و چشم پوشیدن از حرام.
  •  راحتى نفس و انس آن به همنشینى با همسر و فرزند که موجب آسودگى خاطر و تقویت آن بر بندگى خداوند است.
  •  فراغت دل از امور منزل و خانه‌‏دارى.
  •  جهاد با نفس و ریاضت آن در قیام به حقوق اهل و عیال و صبر بر اخلاق آنها و احتمال اذیت آن ها و کوشش در اصلاح و ارشاد آنها.

آنچه در کلام بزرگان در باره اهداف ازدواج بیان شد، نشانگر آن است که اسلام براى ازدواج جنبه عبادى قائل شده، طبیعى است که اهداف معنوى ازدواج بر اهداف مادى آن برترى دارد.
جالب این است که از میان اهداف فوق، قرآن کریم ابتدا به آرامش دهندگى ازدواج تصریح مى‏فرماید: «هو الذى خلقکم من نفس واحده و جعل منها زوجها لیسکُن الیها …؛(۱۴) اوست که همه شما را از یک تن بیافرید و از آن یک تن، زنش را نیز بیافرید تا به او آرامش یابد …»
پس از آن مى‏فرماید:

«فلما تغشیها حملت حملاً خفیفاً فمَرّتْ به فلما اثقلت دعو اللَّه ربهما لئن آتیتنا صالحاً لنکونن من الشاکرین؛ چون با او در آمیخت، به بارى سبک بارور شد و مدتى با آن سر کرد و چون بار سنگین گردید، آن دو، پروردگار خویش را بخواندند که اگر ما را فرزندى صالح دهى از سپاسگزاران خواهیم بود.»

به این ترتیب مى‏توان گفت ازدواج پیوند عاطفى و حقوقى است که به موجب آن کامجویى جنسى میان زن و مرد مشروع مى‏گردد. بنابراین دستیابى به آرامش و آسودگى، اولین فایده و ثمره ازدواج است. چنان که از روایت منقول از پیامبر فهمیده مى‏شود:

«حبّبت الى مِن دنیاکم النساء و الطیب و جعلت قره عینى فى الصلاه؛(۱۵) از دنیاى شما نزد من، اینها دوست‏داشتنى است: بوى خوش ، زن و نور چشمم در نماز است.» ویژگى مشترک این سه چیز جداى از اثر معنوى، آرامش‏بخشى آنها است.

سخن و سیره رسول معظم(ص) علاوه بر توصیه به تشکیل نهاد خانواده، بر استحکام آن نیز تأکید دارد. سفارش‏هاى حضرت بر رعایت نکاتى در باره گزینش همسر و بیان ملاک‏هاى آن همه حکایت از این مهم دارد. انتخاب شایسته همسر و از روى حساب، پیش از ازدواج قطعاً از مشکلات و اختلافات خانوادگى پس از ازدواج مى‏کاهد.
ابوحمزه ثمالى از جابر بن‏عبداللَّه انصارى روایت مى‏کند: روزى همنشین رسول‏اللَّه(ص) بودیم. حضرت فرمود: مى‏خواهید شما را از بهترین زنان آگاه سازم؟ جمع گفتند: بلى یا رسول اللَّه. فرمود: بهترین زنانتان آنى است که فرزندآورتر و محبوب‏تر، پوشیده‌‏تر و پاکدامن و عزیز در خانواده، فروتن و ‌جلو‌‌ه‌‏گر براى شوهر و متین در پیش دیگران باشد.(۱۶) همچنین سفارش شده است که با فرد همشأن خود در دین و ایمان ازدواج نمایید.(۱۷) سیره شخصى حضرت رسول(ص) این بود که هر گاه اراده ازدواج با زنى مى‏نمود، ابتدا کسى را نزد او مى‏فرستاد تا به او نیک بنگرد و گریبانش را ببوید.(۱۸) حضرت فرمود:

«اذا القى اللَّه فى قلب امرئ‏خطبه امرأه فلا بأس ان ینظر الیها؛(۱۹) زمانى که خداوند خواستگارى از زنى را در دل مردى اندازد، نگاه نمودن به زن براى وى حلال است.» طبیعى است دیدن زنى که مرد مى‏خواهد از وى خواستگارى کند و تحقیق از اخلاق و خصوصیات ظاهرى و باطنى وى بر پایدارى نهاد خانواده مؤثر است.

 سلامت و نشاط خانواده:

پیامبر بر سلامت روانى و نشاط در خانواده نیز تأکید کرده‏اند. این مهم در نهاد خانواده وقتى تحقق مى‏یابد که اوّلاً شخصیت و احترام متقابل میان زن و مرد در خانواده حفظ گردد. ثانیاً: نیازهاى گوناگون هر یک از آن دو در این نهاد مقدس برآورده شود. در صورت تحقق این دو، خانواده تبدیل به کانون مهرورزى و محل آرامش و سکون زوجین و فرزندان خواهد شد. در غیر این صورت هر یک از زوجین نیازهاى خویش را در خارج از خانه خواهند جست و خانه به محلى براى کشمکش و نزاع میان آنها تبدیل خواهد شد که سلامت روانى و نشاط هر یک از اعضاى خانواده بخصوص فرزندان به خطر خواهد افتاد.

پیامبر(ص) فرمود:

«خیرکم خیرکم لأهله و أنا خیرکم لأهلى ما أکرم النساء إلا کریم و ما أهانهن إلا لئیم؛(۲۰) بهترین شما بهترین فرد براى اهل و عیالش است و من بهترین شما براى خانواده‏ام مى‏باشم. جز بزرگوار زن را گرامى و جز فرومایه وى را خوار نمى‏دارد.»

اسلام به روابط صمیمى میان زن و شوهر اهمیت مى‏دهد و پاداش اخروى براى وى مقرر مى‏دارد.(۲۱) و بر دوست داشتن و اظهار آن تأکید شده است(۲۲) و گفته‌‏اند هر چه بر ایمان بنده افزوده شود، بر محبت او به همسر افزوده مى‏شود.(۲۳) براى انسان مستحب است که از اشتباهات همسرش چشم‌‏پوشى کند،(۲۴) و هر کس که بداخلاقى همسرش را تحمل کند به او اجر معنوى عظیمى تعلق مى‏گیرد.(۲۵)
مردى که زنش را بیازارد پروردگار نه انفاقش را مى‏پذیرد و نه نماز مستحبى و نه نیکى‏اش را …(۲۶) زنى که شوهر اولش مرده و مجدداً ازدواج کند روز قیامت با خوش اخلاق‏ترین آنها زندگى مى‏کند.(۲۷)

نیز حضرت فرمود:

«کفى بالمرأ اثماً ان یضیع من یعول؛(۲۸) بر گناهکارى مرد همان بس که حقوق اهل و عیالش را ضایع نماید.» حضرت در آخرین لحظه‏‌هاى عمر شریفش فرمود:
«… اللَّه اللَّه فى النساء فانهن عوان عندکم و فى ایدیکم اخذتموهن بعهداللَّه…؛(۲۹) خدا را خدا را! در حق زنانتان (ستم روا ندارید)، آنها همسران شما و در دست شمایند بر اساس پیمان الهى با آنها رفتار کنید.»

غزالى حکایتى از منابع اهل سنت مى‏آورد که: میان حضرت و عایشه اختلافى به وجود آمد. ابوبکر به عنوان داور (حَکَم) و شاهد تعیین گردید. رسول خدا رو به عایشه نمود و فرمود: سخن مى‏گویى یا من بگویم؟ عایشه گفت: شما سخن گویید ولى جز حق نگویید. ابوبکر ناگهان سیلى به صورت عایشه زد! سپس گفت: اى دشمن (خدا) تو یا رسول اللَّه ناحق مى‏گوید؟! عایشه به رسول خدا(ص) پناه برد و پشت سر حضرت نشست. پیغمبر به ابوبکر گفت: تو را براى این کار نخواندیم و این رفتار را از تو نخواستیم.(۳۰) بهترین مردان امت من آنهایى هستند که با خانواده با تکبر رفتار نمى‏کنند و با ترحم و مهربانى سلوک مى‏کنند و به آنها ظلم نمى‌‏نمایند.»
همچنین برآوردن نیازهاى مادى و معیشتى خانواده بر دوش مرد گذاشته شده، مرد مسئول رفاه و آسایش خانواده و همسرش است. روایات بسیارى براى بیان اجر و پاداش کسى که براى رفاه و تأمین خانواده‏اش تلاش مى‏کند وارد شده است.(۳۱) تأمین نیازهاى معیشتى همسر و فرزندان از تکالیف مرد است و وى به خاطر انجام تکلیف حق ندارد بر اهل و عیالش منت بگذارد.(۳۲)
یکى دیگر از اسباب نشاط آرایش و ایجاد جاذبه در زن و مرد است که پیامبر به نکات مهمى در این باب اشاره مى‏فرماید: استعمال بوى خوش خضاب کردن (حنا گذاشتن)، مستحب است. امام صادق(ع) فرمود که پیامبر فرموده‏اند: براى زنان بوى خوش مناسب است که بوى خوش آب و رنگ داشته باشد و رایحه‌‏اش پنهان باشد اما بر عکس براى مردان بوى خوش مناسب است که رایحه داشته باشد و آب و رنگش پنهان.(۳۳)

امام باقر(ع) فرمود: رسول خدا حنا مى‏بست و موى مبارکش نزد ما موجود است.(۳۴)
همچنین سرمه کشیدن در روایات براى زن و مرد مستحب دانسته شده است.(۳۵)
بنابراین استحکام نهاد خانواده و برآوردن نیازهاى عاطفى و معیشتى در این نهاد از مواردى است که اسلام بخصوص رسول اکرم(ص) بر آن تأکید فراوان دارد.
حضرت نه تنها مؤمنان را به حسن معاشرت و مهربانى با همسران‏شان دعوت مى‏فرمود که خود نیز مهربان بود. شهید مطهرى در این مورد مى‏گوید:

در خانواده مهربان بود. نسبت به همسران خود هیچ گونه خشونتى نمى‏کرد و این بر خلاف خُلق و خوى مکیان بود. بدزبانى برخى از همسران خویش را تحمل مى‏کرد تا آنجا که دیگران از این همه تحمل رنج مى‏بردند. او به حسن معاشرت با زنان توصیه و تأکید مى‏کرد و مى‏گفت: همه مردم داراى خصلت‏هاى نیک و بد هستند. مرد نباید تنها جنبه‏هاى ناپسند همسر خویش را در نظر بگیرد و همسر خود را ترک کند. چه هر گاه از یک خصلت او ناراحت شود خصلت دیگرش مایه خشنودى اوست و این دو را با هم به حساب آورد.(۳۶)
از انس نقل شده است که رسول خدا(ص) مهربان‏ترین مردم نسبت به زنان و کودکان بود.(۳۷)

از عایشه همسر رسول خدا نقل شده است که حضرت رسول خدا هیبت نبوت را بین خود و همسرانش سد و مانع قرار نمى‏داد، بلکه با انس و ملایمت بسیار رفتار مى‏کرد. چندان نرم‏رفتار و گرم‏خوى بود که گاهى بعضى از همسرانش به او با درشتى سخن مى‏گفتند. در کارهاى خانه دستیار زنان بود و خدمت به زن را نوعى صدقه و کار نیک مى‏دانست.(۳۸)
پیامبر اکرم(ص) همچنان که خود مهربان بود و بر مهربانى مردان مؤمن با زنان تأکید مى‏ورزید، همچنان زنان مؤمن را به خوش‏رفتارى و خوش‏خویى با همسران‏شان فرامى خواندند و زنان را موظف مى‏ساختند که به خواسته‏هاى مشروع شوهران‏شان گردن نهند و بر کمبودها و ندارى آنها صبور باشند.(۳۹) نیز خویشتن را براى شوهران‏شان بیارایند و با شوهران‏شان حسن سلوک داشته باشند.(۴۰)

 حفاظت از نهاد خانواده:

همچنان که پیش از این گفتیم پیامبر اکرم(ص) هم در ایجاد نهاد نکاح کوشیده‏اند و هم در پایدارى و مانایى آن. انحلال نکاح از دید رسول اکرم(ص) به عنوان مبغوض‏ترین حلال یاد شده، تمام احکام، شرایط و وظایف در نظام خانواده به گونه‏اى تنظیم شده است که نظم عادلانه‏اى بر این نهاد اجتماعى حاکم گردد.
مسئولیت عمده اداره این نظام دیرپاى انسانى بر عهده مرد نهاده شده، این مسئولیت‏ها در کتب فقهى و اخلاقى به تفصیل بیان شده است.(۴۱)
خداوند بزرگ نیز جهت حفظ حقوق زن در خانواده مى‏فرماید: «و عاشروهنّ بالمعروف»(۴۲) و به خاطر عظیم داشتن حق آنها مى‏فرماید: «و اخذن منکم میثاقاً غلیظاً»(۴۳)
چنانچه ملاحظه مى‏شود خداوند در قرآن کریم از نهاد ازدواج به «میثاق غلیظ» (پیمان استوار) تعبیر مى‏کند. طبیعى است چنین پیمانى نباید به آسانى بگسلد.
حُسن خُلقى که در اسلام بر آن تأکید شده است، نقش اساسى در تحمل ناملایمات زندگى و در نتیجه پایدارى و استحکام خانواده دارد.
حضرت فرمود:

«مَن صبر على سوء خُلق امرأته اعطاه اللَّه مِن الْأجر مثل ما أعطى ایوب على بلائه و مَن صبرتْ على سوء خلق زوجها أعطاها اللَّه مثل ثواب آسیه امرأه فرعون؛ هر مردى که بر بداخلاقى همسرش صبر کند، خداوند پاداشى برابر با اجر حضرت ایوب بر بلایش به او مى‏دهد و هر زنى که بر بداخلاقى همسرش بردبارى پیشه کند خداوند ثوابى همانند اجر آسیه همسر فرعون به او مى‏دهد.»

همچنین پیامبر اکرم(ص) فرمود: جبرئیل آن قدر در باره زن به من سفارش نمود که گمان بردم طلاق دادن او جز در موردى که کار بسیار بدى از او سر زند جایز نیست.(۴۴)
و نیز حضرت در مورد طلاق فرمود:

«أبغض الحلال الى اللَّه الطلاق؛(۴۵) مبغوض‏ترین حلال‏ها نزد خداوند طلاق است.» و فرمود: زن بگیرید و طلاق مدهید زیرا خداوند مردانى را که مکرر زن گیرند (و طلاق دهند) و زنانى را که مکرر شوهر کنند (و طلاق بگیرند) دوست ندارد.(۴۶) ازدواج کنید. طلاق ندهید که عرش خدا با طلاق به لرزه مى‏افتد.(۴۷)

ابتکارات دین مبین اسلام براى پایدارى خانواده و نجات این نهاد مقدس از فروپاشى، جالب و منحصر به فرد است. امروز در جوامع مختلف، طلاق و فروپاشى خانواده به یکى از معضلات اجتماعى تبدیل شده است. قانون‏گذاران، حقوق‏دانان، روان‏شناسان، جامعه‌‏شناسان و … هر کدام با روش خود سعى مى‏کنند بنیان ازدواج‏ها را استوارتر و پایدارتر و خلل‏‌ناپذیرتر سازند. اما آمارها نشان مى‏دهد که سال به سال آمار طلاق رشد فزاینده‏اى را نشان مى‏دهد.
اسلام نه تنها با طلاق و جدایى زن و شوهر مبارزه کرده است و آن را مبغوض خداوند مى‏داند بلکه با علت‏هاى طلاق و آنچه که زمینه پیدایش آن مى‏باشد، مبارزه نموده است. هر چند از سوى دیگر طلاق را تجویز نموده و آن را راهى براى نجات زن یا مرد از ازدواج‏هاى ناموفق قرار داده است.
اگر به هر دلیلى ازدواج میان زن و مرد ناموفق بود و کانون گرم خانواده به سردى گرایید، اسلام خانه را براى زن و مرد زندان ابد قرار نداده، بلکه اگر با همه سفارش و توصیه براى شکیبایى و تحمل زندگى، براى زن و مرد زیر یک سقف زندگى کردن تلخ شد اسلام راه گریز و چاره‏اى براى این مشکل مقرر کرده است.
شهید مطهرى با اشاره به اینکه از نظر طبیعى انجام طلاق تابع قانون خاصى است که طبیعت به وجود آورده است تصریح مى‏کند:

«وقتى طبیعت پایه ازدواج را بر محبت و وحدت و همدلى قرار داده نه بر همکارى و رفاقت … پیمانى که اساسش محبت و یگانگى است نه بر همکارى و رفاقت قابل اجبار و الزام . با زور و اجبار قانونى مى‏توان دو نفر را ملزم ساخت که با یکدیگر همکارى کنند و پیمان همکارى خود را بر اساس عدالت محترم بشمارند و سالیان دراز به همکارى خود ادامه دهند اما ممکن نیست با زور و اجبار قانونى دو نفر را وادار کرد که یکدیگر را دوست داشته باشند؛ نسبت به هم صمیمیت داشته باشند؛ براى یکدیگر فداکارى کنند، هر کدام از آنها سعادت دیگرى را سعادت خود بداند.»(۴۸)

اسلام به رغم به رسمیت شناختن طلاق در مواقع ضرورى، موانع و تشریفاتى در اجراى طلاق در نظر گرفته است که براى کاهش طلاق و احیا و استحکام نهاد خانواده مؤثرتر است. در عمل چه بسا شرایط و مقررات موجب انصراف از طلاق مى‏شود. شرایط و تشریفات را در محل خود بررسى مى‏کنیم.
آخر این بحث را به روایتى در باره سیره پیامبر عظیم‏الشأن که در فروع کافى آمده است، خاتمه مى‏دهیم:
رسول خدا به مردى رسید و از او پرسید: با زنت چه کردى؟ گفت: طلاق دادم. فرمود: آیا کار بدى از او دیدى؟ گفت: نه، از او کار بدى ندیدم. مدتى گذشت و آن مرد بار دیگر ازدواج نمود. پیامبر(ص) از او پرسید: زن دیگر گرفتى؟ گفت: بلى. پس از مدتى باز از او پرسید: با این زن چه کردى؟ گفت: طلاق دادم. فرمود کار بدى از او دیدى؟ گفت: نه کار بدى ندیدم.
این قضیه گذشت و آن مرد بار سوم ازدواج کرد. پیغمبر اکرم از او پرسید: باز زن گرفتى؟ گفت: بلى یا رسول اللَّه. مدتى گذشت و پیغمبر باز از او پرسید: با این زن چه کردى؟ گفت: او را هم طلاق دادم. فرمود: بدى از او دیدى؟ گفت: نه. رسول اکرم فرمود: خداوند دشمن مى‏دارد و لعنت مى‏کند مردى را که دلش مى‏خواهد مرتب زن عوض کند و زنى را که دلش مى‏خواهد مرتب شوهر عوض کند.(۴۹)

فرید خدائی فر
vakil@vakil.net
بدون دیدگاه

ارسال دیدگاه