27 خرداد بازخوانى حقوق خانواده در پرتو سنت نبوى- قسمت اول
امروز خانواده یکى از محورىترین نهادهاى اجتماع بشرى است که تاکنون جانشینى براى آن یافت نشده است. نقش کلیدى خانواده در برآوردن نیازهاى عاطفى، فرهنگى، اقتصادى و غیر آن، این نهاد را به عنوان یک نهاد طبیعى بىبدیل که از آغاز خلقت همراه بشر بوده، تبدیل نموده است.
از سوى دیگر آسیبها و آفتهایى که موجب سست شدن بنیاد خانواده شده، توجه محققان را به مطالعه کارکردها و ابعاد گوناگون این نهاد جلب نموده است. اگر قرن حاضر را قرن فروپاشى خانواده در غرب بنامیم گزافه نگفتهایم، این سیل بنیان کن به مرزهاى کشورهاى غربى محدود نمانده و از طریق وسایل ارتباطى، مهاجرت و … کشورهاى اسلامى و جهان سوم را نیز درنوردیده است. آمار رو به افزایش طلاق در کشورهاى اسلامى مایه نگرانى بسیارى از متفکران و دینداران گردیده است.
تأسفانگیزتر اینکه در فرایند صنعتى شدن کشورهاى جهان سوم و ورود ماشین و صنعت از کشورهاى غربى، «جنبشهاى آزادى زنان» از نوع غربى آن هم وارد این کشورها شده است. ماهیت این جنبشها با فرهنگ و تمدن اسلامى ناهمگون است، چرا که در این ایدهها خدا جایگاهى ندارد. در جامعه و فرهنگى که خدا حضور نداشته باشد، ایثار و فداکارى و مهر و عاطفه و سایر دستورهاى اخلاقى و دینى بىمعناست. دستورهاى اخلاقى چون گذشت و مهرورزى اساس و بنیاد خانواده را تشکیل مىدهد. سست شدن بنیاد خانواده نیز دورنماى آینده بشر و ارزشهاى انسانى را تار و مبهم مىسازد. بر اساس این واقعیت است که گفتهاند: «سست شدن بنیان خانواده در قرن حاضر تهدیدى براى آینده بشریت و ارزشهاى انسانى است.»(۱)
این در حالى است که متفکران مسلمان با تکیه بر تعالیم انسانساز اسلام تنها راه گریز از آثار سوء و خانمانبرانداز فرهنگ غرب را پناه بردن به معنویت و اخلاق مىدانند.
آمیختن حقوق و اخلاق از امتیازات نظام حقوقى اسلام است که در بحث حقوق خانواده جا گرفته است. آمیختگى فقه خانواده و اخلاق خانواده در اسلام از روى حکمت و تدبیر صورت گرفته است. طبیعت خانواده اقتضاى چنین ترکیبى را دارد. بلکه مىتوان گفت:نقش اخلاق در خانواده که کانون مهر، ایثار و گذشت است بیش از حقوق مىباشد.(۲) با این وصف توجه به حقوق خانواده و ارتقاء جایگاه زن در خانواده از موضوعات مهم مورد توجه محققان، حقوقدانان و فقیهان در کشورهاى اسلامى بوده است تا شاید بتوان از این طریق جلوى سیل مخرب فرهنگ غربى که موجودیت خانواده را در کشورهاى اسلامى تهدید مىکند، سد نمود.
از میان روشهاى گوناگون انجام اصلاحات در حوزه حقوق خانواده بىشک، اصلاح معطوف به کتاب و سنت و به اصطلاح «درون دینى» مطمئنترین و بىنقصترین روشهاى اصلاح است که ضرورت آن غیر قابل انکار مىباشد.این تحقیق در پى آن است که حقوق خانواده و تحوّلات آن را مطالعه کند و این حقیقت را باز نماید که:
اوّلاً: تحول و تطبیق جریانات و نهادهاى اجتماعى با زمان یک ضرورت انکارناپذیر است.
ثانیاً: این وظیفه اندیشوران و محققان مسلمان است که بهترین و سالمترین نوع اصلاح و تحول را در نهادهاى اجتماعى از جمله نهاد خانواده به کار بندند. به تعبیر دیگر درکشاکش میان سنت و تجدد، ناگزیر از اصلاح و ایجاد هماهنگی میان آن دو هستیم. این اصلاح باید در سایه سنت نبوى باید صورت گیرد، چرا که در سنت نبوى نه تنها اصلاحات تاریخى در حوزه حقوق خانواده و زن انجام شد که بنیادها و روشهاى صحیح اصلاح نیز نمایان گردیده است.
خانواده از دیدگاه پیغمبر اکرم(ص)
وحى و سنت نبوى اساساً جدایىناپذیرند؛ آنچه در کتاب خدا بر پیغمبر نازل شده است با تبلیغ در جامعه گسترش مىیابد و هر چه پیغمبر اکرم(ص) براى مردم مىگوید، به حکم «ما ینطق عنالهوى ان هو الا وحى یوحى» مورد تأیید و حمایت خداوند جهانیان است.
پس ناگزیریم هر گاه سخن از دیدگاه حضرت محمد(ص) به میان آید به قرآن کریم مراجعه کنیم.
سفارش به ازدواج:
در اینکه نکاح نهادى است مورد توصیه و سفارش اسلام هیچ تردیدى وجود ندارد.
فقیهان بر استحباب نکاح در اسلام سه دلیل اقامه کردهاند: اجماع، کتاب و سنت.(۳)
بر اساس سنت قطعیه تمام مذاهب اسلامى، ازدواج نهاد مقدسى است که سیره رسول خدا(ص) بر آن تأکید بسیار دارد. روایات زیادى از پیامبر در مجامع و منابع روایى شیعه و اهل سنت وارد شده است(۴) که به تعدادى از آنها اشاره مىکنیم. پیامبر(ص) فرمود: «ما بنى فى الاسلام احب الى اللَّه عزّ و جل من التزویج؛(۵) هیچ نهادى محبوبتر از ازدواج نزد خداوند بزرگ نیست.»
نیز فرمودهاند که هر کس ازدواج کند نصف دینش را حفظ نموده،(۶) ازدواج کنید که در روز قیامت به شما مباهات مىکنم(۷) و تأهل گزینید که روزىرسانتر است.(۸)
از على(ع) روایت شده است: ازدواج کنید که سنت رسول خداست و هم او فرمود: هر کس خواهد از سنت من پیروى کند ازدواج کند و فرزند بخواهد.(۹)
امام صادق(ع) در پاسخ سؤالى که از رفتار شخصى پرسیده بودند که عبادت مىکند و غذا و زن و بوى خوش را کنار گذاشته مرقوم فرمود: زن داشتن سنت رسول خدا بود و همواره گوشت و عسل میل مىفرمود.(۱۰)
همچنین فرمود: هر کس دوست دارد که خدا را پاک و پاکیزه ملاقات کند، باید زن بگیرد.(۱۱) دو رکعت نماز متأهل برابر با هفتاد رکعت نماز فرد بىهمسر است.(۱۲)
فواید و آثار نکاح:
امام محمد غزالى، فیض کاشانى و ملااحمد نراقى ضمن اشاره به روایات و سنت رسول خدا(ص) فواید بسیارى براى نکاح برمىشمارند که به طور خلاصه به آنها اشاره مىکنیم.(۱۳)
- پیدایش فرزند و بقاى نسل منظور اصلى از تشریح نکاح است.حضرت محمد(ص) فرمود: به زیادى امتم مباهات مىکنم و دعاى فرزند صالح تبرک دارد و به واسطه کودکى که بمیرد، طلب شفاعت مىشود.
- محفوظ ماندن از شیطان و دفع طوفان شهوت و چشم پوشیدن از حرام.
- راحتى نفس و انس آن به همنشینى با همسر و فرزند که موجب آسودگى خاطر و تقویت آن بر بندگى خداوند است.
- فراغت دل از امور منزل و خانهدارى.
- جهاد با نفس و ریاضت آن در قیام به حقوق اهل و عیال و صبر بر اخلاق آنها و احتمال اذیت آن ها و کوشش در اصلاح و ارشاد آنها.
آنچه در کلام بزرگان در باره اهداف ازدواج بیان شد، نشانگر آن است که اسلام براى ازدواج جنبه عبادى قائل شده، طبیعى است که اهداف معنوى ازدواج بر اهداف مادى آن برترى دارد.
جالب این است که از میان اهداف فوق، قرآن کریم ابتدا به آرامش دهندگى ازدواج تصریح مىفرماید: «هو الذى خلقکم من نفس واحده و جعل منها زوجها لیسکُن الیها …؛(۱۴) اوست که همه شما را از یک تن بیافرید و از آن یک تن، زنش را نیز بیافرید تا به او آرامش یابد …»
پس از آن مىفرماید:
«فلما تغشیها حملت حملاً خفیفاً فمَرّتْ به فلما اثقلت دعو اللَّه ربهما لئن آتیتنا صالحاً لنکونن من الشاکرین؛ چون با او در آمیخت، به بارى سبک بارور شد و مدتى با آن سر کرد و چون بار سنگین گردید، آن دو، پروردگار خویش را بخواندند که اگر ما را فرزندى صالح دهى از سپاسگزاران خواهیم بود.»
به این ترتیب مىتوان گفت ازدواج پیوند عاطفى و حقوقى است که به موجب آن کامجویى جنسى میان زن و مرد مشروع مىگردد. بنابراین دستیابى به آرامش و آسودگى، اولین فایده و ثمره ازدواج است. چنان که از روایت منقول از پیامبر فهمیده مىشود:
«حبّبت الى مِن دنیاکم النساء و الطیب و جعلت قره عینى فى الصلاه؛(۱۵) از دنیاى شما نزد من، اینها دوستداشتنى است: بوى خوش ، زن و نور چشمم در نماز است.» ویژگى مشترک این سه چیز جداى از اثر معنوى، آرامشبخشى آنها است.
سخن و سیره رسول معظم(ص) علاوه بر توصیه به تشکیل نهاد خانواده، بر استحکام آن نیز تأکید دارد. سفارشهاى حضرت بر رعایت نکاتى در باره گزینش همسر و بیان ملاکهاى آن همه حکایت از این مهم دارد. انتخاب شایسته همسر و از روى حساب، پیش از ازدواج قطعاً از مشکلات و اختلافات خانوادگى پس از ازدواج مىکاهد.
ابوحمزه ثمالى از جابر بنعبداللَّه انصارى روایت مىکند: روزى همنشین رسولاللَّه(ص) بودیم. حضرت فرمود: مىخواهید شما را از بهترین زنان آگاه سازم؟ جمع گفتند: بلى یا رسول اللَّه. فرمود: بهترین زنانتان آنى است که فرزندآورتر و محبوبتر، پوشیدهتر و پاکدامن و عزیز در خانواده، فروتن و جلوهگر براى شوهر و متین در پیش دیگران باشد.(۱۶) همچنین سفارش شده است که با فرد همشأن خود در دین و ایمان ازدواج نمایید.(۱۷) سیره شخصى حضرت رسول(ص) این بود که هر گاه اراده ازدواج با زنى مىنمود، ابتدا کسى را نزد او مىفرستاد تا به او نیک بنگرد و گریبانش را ببوید.(۱۸) حضرت فرمود:
«اذا القى اللَّه فى قلب امرئخطبه امرأه فلا بأس ان ینظر الیها؛(۱۹) زمانى که خداوند خواستگارى از زنى را در دل مردى اندازد، نگاه نمودن به زن براى وى حلال است.» طبیعى است دیدن زنى که مرد مىخواهد از وى خواستگارى کند و تحقیق از اخلاق و خصوصیات ظاهرى و باطنى وى بر پایدارى نهاد خانواده مؤثر است.
سلامت و نشاط خانواده:
پیامبر بر سلامت روانى و نشاط در خانواده نیز تأکید کردهاند. این مهم در نهاد خانواده وقتى تحقق مىیابد که اوّلاً شخصیت و احترام متقابل میان زن و مرد در خانواده حفظ گردد. ثانیاً: نیازهاى گوناگون هر یک از آن دو در این نهاد مقدس برآورده شود. در صورت تحقق این دو، خانواده تبدیل به کانون مهرورزى و محل آرامش و سکون زوجین و فرزندان خواهد شد. در غیر این صورت هر یک از زوجین نیازهاى خویش را در خارج از خانه خواهند جست و خانه به محلى براى کشمکش و نزاع میان آنها تبدیل خواهد شد که سلامت روانى و نشاط هر یک از اعضاى خانواده بخصوص فرزندان به خطر خواهد افتاد.
پیامبر(ص) فرمود:
«خیرکم خیرکم لأهله و أنا خیرکم لأهلى ما أکرم النساء إلا کریم و ما أهانهن إلا لئیم؛(۲۰) بهترین شما بهترین فرد براى اهل و عیالش است و من بهترین شما براى خانوادهام مىباشم. جز بزرگوار زن را گرامى و جز فرومایه وى را خوار نمىدارد.»
اسلام به روابط صمیمى میان زن و شوهر اهمیت مىدهد و پاداش اخروى براى وى مقرر مىدارد.(۲۱) و بر دوست داشتن و اظهار آن تأکید شده است(۲۲) و گفتهاند هر چه بر ایمان بنده افزوده شود، بر محبت او به همسر افزوده مىشود.(۲۳) براى انسان مستحب است که از اشتباهات همسرش چشمپوشى کند،(۲۴) و هر کس که بداخلاقى همسرش را تحمل کند به او اجر معنوى عظیمى تعلق مىگیرد.(۲۵)
مردى که زنش را بیازارد پروردگار نه انفاقش را مىپذیرد و نه نماز مستحبى و نه نیکىاش را …(۲۶) زنى که شوهر اولش مرده و مجدداً ازدواج کند روز قیامت با خوش اخلاقترین آنها زندگى مىکند.(۲۷)
نیز حضرت فرمود:
«کفى بالمرأ اثماً ان یضیع من یعول؛(۲۸) بر گناهکارى مرد همان بس که حقوق اهل و عیالش را ضایع نماید.» حضرت در آخرین لحظههاى عمر شریفش فرمود:
«… اللَّه اللَّه فى النساء فانهن عوان عندکم و فى ایدیکم اخذتموهن بعهداللَّه…؛(۲۹) خدا را خدا را! در حق زنانتان (ستم روا ندارید)، آنها همسران شما و در دست شمایند بر اساس پیمان الهى با آنها رفتار کنید.»
غزالى حکایتى از منابع اهل سنت مىآورد که: میان حضرت و عایشه اختلافى به وجود آمد. ابوبکر به عنوان داور (حَکَم) و شاهد تعیین گردید. رسول خدا رو به عایشه نمود و فرمود: سخن مىگویى یا من بگویم؟ عایشه گفت: شما سخن گویید ولى جز حق نگویید. ابوبکر ناگهان سیلى به صورت عایشه زد! سپس گفت: اى دشمن (خدا) تو یا رسول اللَّه ناحق مىگوید؟! عایشه به رسول خدا(ص) پناه برد و پشت سر حضرت نشست. پیغمبر به ابوبکر گفت: تو را براى این کار نخواندیم و این رفتار را از تو نخواستیم.(۳۰) بهترین مردان امت من آنهایى هستند که با خانواده با تکبر رفتار نمىکنند و با ترحم و مهربانى سلوک مىکنند و به آنها ظلم نمىنمایند.»
همچنین برآوردن نیازهاى مادى و معیشتى خانواده بر دوش مرد گذاشته شده، مرد مسئول رفاه و آسایش خانواده و همسرش است. روایات بسیارى براى بیان اجر و پاداش کسى که براى رفاه و تأمین خانوادهاش تلاش مىکند وارد شده است.(۳۱) تأمین نیازهاى معیشتى همسر و فرزندان از تکالیف مرد است و وى به خاطر انجام تکلیف حق ندارد بر اهل و عیالش منت بگذارد.(۳۲)
یکى دیگر از اسباب نشاط آرایش و ایجاد جاذبه در زن و مرد است که پیامبر به نکات مهمى در این باب اشاره مىفرماید: استعمال بوى خوش خضاب کردن (حنا گذاشتن)، مستحب است. امام صادق(ع) فرمود که پیامبر فرمودهاند: براى زنان بوى خوش مناسب است که بوى خوش آب و رنگ داشته باشد و رایحهاش پنهان باشد اما بر عکس براى مردان بوى خوش مناسب است که رایحه داشته باشد و آب و رنگش پنهان.(۳۳)
امام باقر(ع) فرمود: رسول خدا حنا مىبست و موى مبارکش نزد ما موجود است.(۳۴)
همچنین سرمه کشیدن در روایات براى زن و مرد مستحب دانسته شده است.(۳۵)
بنابراین استحکام نهاد خانواده و برآوردن نیازهاى عاطفى و معیشتى در این نهاد از مواردى است که اسلام بخصوص رسول اکرم(ص) بر آن تأکید فراوان دارد.
حضرت نه تنها مؤمنان را به حسن معاشرت و مهربانى با همسرانشان دعوت مىفرمود که خود نیز مهربان بود. شهید مطهرى در این مورد مىگوید:
در خانواده مهربان بود. نسبت به همسران خود هیچ گونه خشونتى نمىکرد و این بر خلاف خُلق و خوى مکیان بود. بدزبانى برخى از همسران خویش را تحمل مىکرد تا آنجا که دیگران از این همه تحمل رنج مىبردند. او به حسن معاشرت با زنان توصیه و تأکید مىکرد و مىگفت: همه مردم داراى خصلتهاى نیک و بد هستند. مرد نباید تنها جنبههاى ناپسند همسر خویش را در نظر بگیرد و همسر خود را ترک کند. چه هر گاه از یک خصلت او ناراحت شود خصلت دیگرش مایه خشنودى اوست و این دو را با هم به حساب آورد.(۳۶)
از انس نقل شده است که رسول خدا(ص) مهربانترین مردم نسبت به زنان و کودکان بود.(۳۷)
از عایشه همسر رسول خدا نقل شده است که حضرت رسول خدا هیبت نبوت را بین خود و همسرانش سد و مانع قرار نمىداد، بلکه با انس و ملایمت بسیار رفتار مىکرد. چندان نرمرفتار و گرمخوى بود که گاهى بعضى از همسرانش به او با درشتى سخن مىگفتند. در کارهاى خانه دستیار زنان بود و خدمت به زن را نوعى صدقه و کار نیک مىدانست.(۳۸)
پیامبر اکرم(ص) همچنان که خود مهربان بود و بر مهربانى مردان مؤمن با زنان تأکید مىورزید، همچنان زنان مؤمن را به خوشرفتارى و خوشخویى با همسرانشان فرامى خواندند و زنان را موظف مىساختند که به خواستههاى مشروع شوهرانشان گردن نهند و بر کمبودها و ندارى آنها صبور باشند.(۳۹) نیز خویشتن را براى شوهرانشان بیارایند و با شوهرانشان حسن سلوک داشته باشند.(۴۰)
حفاظت از نهاد خانواده:
همچنان که پیش از این گفتیم پیامبر اکرم(ص) هم در ایجاد نهاد نکاح کوشیدهاند و هم در پایدارى و مانایى آن. انحلال نکاح از دید رسول اکرم(ص) به عنوان مبغوضترین حلال یاد شده، تمام احکام، شرایط و وظایف در نظام خانواده به گونهاى تنظیم شده است که نظم عادلانهاى بر این نهاد اجتماعى حاکم گردد.
مسئولیت عمده اداره این نظام دیرپاى انسانى بر عهده مرد نهاده شده، این مسئولیتها در کتب فقهى و اخلاقى به تفصیل بیان شده است.(۴۱)
خداوند بزرگ نیز جهت حفظ حقوق زن در خانواده مىفرماید: «و عاشروهنّ بالمعروف»(۴۲) و به خاطر عظیم داشتن حق آنها مىفرماید: «و اخذن منکم میثاقاً غلیظاً»(۴۳)
چنانچه ملاحظه مىشود خداوند در قرآن کریم از نهاد ازدواج به «میثاق غلیظ» (پیمان استوار) تعبیر مىکند. طبیعى است چنین پیمانى نباید به آسانى بگسلد.
حُسن خُلقى که در اسلام بر آن تأکید شده است، نقش اساسى در تحمل ناملایمات زندگى و در نتیجه پایدارى و استحکام خانواده دارد.
حضرت فرمود:
«مَن صبر على سوء خُلق امرأته اعطاه اللَّه مِن الْأجر مثل ما أعطى ایوب على بلائه و مَن صبرتْ على سوء خلق زوجها أعطاها اللَّه مثل ثواب آسیه امرأه فرعون؛ هر مردى که بر بداخلاقى همسرش صبر کند، خداوند پاداشى برابر با اجر حضرت ایوب بر بلایش به او مىدهد و هر زنى که بر بداخلاقى همسرش بردبارى پیشه کند خداوند ثوابى همانند اجر آسیه همسر فرعون به او مىدهد.»
همچنین پیامبر اکرم(ص) فرمود: جبرئیل آن قدر در باره زن به من سفارش نمود که گمان بردم طلاق دادن او جز در موردى که کار بسیار بدى از او سر زند جایز نیست.(۴۴)
و نیز حضرت در مورد طلاق فرمود:
«أبغض الحلال الى اللَّه الطلاق؛(۴۵) مبغوضترین حلالها نزد خداوند طلاق است.» و فرمود: زن بگیرید و طلاق مدهید زیرا خداوند مردانى را که مکرر زن گیرند (و طلاق دهند) و زنانى را که مکرر شوهر کنند (و طلاق بگیرند) دوست ندارد.(۴۶) ازدواج کنید. طلاق ندهید که عرش خدا با طلاق به لرزه مىافتد.(۴۷)
ابتکارات دین مبین اسلام براى پایدارى خانواده و نجات این نهاد مقدس از فروپاشى، جالب و منحصر به فرد است. امروز در جوامع مختلف، طلاق و فروپاشى خانواده به یکى از معضلات اجتماعى تبدیل شده است. قانونگذاران، حقوقدانان، روانشناسان، جامعهشناسان و … هر کدام با روش خود سعى مىکنند بنیان ازدواجها را استوارتر و پایدارتر و خللناپذیرتر سازند. اما آمارها نشان مىدهد که سال به سال آمار طلاق رشد فزایندهاى را نشان مىدهد.
اسلام نه تنها با طلاق و جدایى زن و شوهر مبارزه کرده است و آن را مبغوض خداوند مىداند بلکه با علتهاى طلاق و آنچه که زمینه پیدایش آن مىباشد، مبارزه نموده است. هر چند از سوى دیگر طلاق را تجویز نموده و آن را راهى براى نجات زن یا مرد از ازدواجهاى ناموفق قرار داده است.
اگر به هر دلیلى ازدواج میان زن و مرد ناموفق بود و کانون گرم خانواده به سردى گرایید، اسلام خانه را براى زن و مرد زندان ابد قرار نداده، بلکه اگر با همه سفارش و توصیه براى شکیبایى و تحمل زندگى، براى زن و مرد زیر یک سقف زندگى کردن تلخ شد اسلام راه گریز و چارهاى براى این مشکل مقرر کرده است.
شهید مطهرى با اشاره به اینکه از نظر طبیعى انجام طلاق تابع قانون خاصى است که طبیعت به وجود آورده است تصریح مىکند:
«وقتى طبیعت پایه ازدواج را بر محبت و وحدت و همدلى قرار داده نه بر همکارى و رفاقت … پیمانى که اساسش محبت و یگانگى است نه بر همکارى و رفاقت قابل اجبار و الزام . با زور و اجبار قانونى مىتوان دو نفر را ملزم ساخت که با یکدیگر همکارى کنند و پیمان همکارى خود را بر اساس عدالت محترم بشمارند و سالیان دراز به همکارى خود ادامه دهند اما ممکن نیست با زور و اجبار قانونى دو نفر را وادار کرد که یکدیگر را دوست داشته باشند؛ نسبت به هم صمیمیت داشته باشند؛ براى یکدیگر فداکارى کنند، هر کدام از آنها سعادت دیگرى را سعادت خود بداند.»(۴۸)
اسلام به رغم به رسمیت شناختن طلاق در مواقع ضرورى، موانع و تشریفاتى در اجراى طلاق در نظر گرفته است که براى کاهش طلاق و احیا و استحکام نهاد خانواده مؤثرتر است. در عمل چه بسا شرایط و مقررات موجب انصراف از طلاق مىشود. شرایط و تشریفات را در محل خود بررسى مىکنیم.
آخر این بحث را به روایتى در باره سیره پیامبر عظیمالشأن که در فروع کافى آمده است، خاتمه مىدهیم:
رسول خدا به مردى رسید و از او پرسید: با زنت چه کردى؟ گفت: طلاق دادم. فرمود: آیا کار بدى از او دیدى؟ گفت: نه، از او کار بدى ندیدم. مدتى گذشت و آن مرد بار دیگر ازدواج نمود. پیامبر(ص) از او پرسید: زن دیگر گرفتى؟ گفت: بلى. پس از مدتى باز از او پرسید: با این زن چه کردى؟ گفت: طلاق دادم. فرمود کار بدى از او دیدى؟ گفت: نه کار بدى ندیدم.
این قضیه گذشت و آن مرد بار سوم ازدواج کرد. پیغمبر اکرم از او پرسید: باز زن گرفتى؟ گفت: بلى یا رسول اللَّه. مدتى گذشت و پیغمبر باز از او پرسید: با این زن چه کردى؟ گفت: او را هم طلاق دادم. فرمود: بدى از او دیدى؟ گفت: نه. رسول اکرم فرمود: خداوند دشمن مىدارد و لعنت مىکند مردى را که دلش مىخواهد مرتب زن عوض کند و زنى را که دلش مىخواهد مرتب شوهر عوض کند.(۴۹)
بدون دیدگاه